responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 676

خداوند از مؤمنانی که زیر درخت با تو پیمان بستند، خشنود شد و از وفا و خلوص آن‌ها آگاه بود که آرامش روحی کامل برایشان فرستاد و آنان را به فتحی نزدیک پاداش داد. [1]
پس از پیمان، تکلیف مسلمانان روشن شد: یا قریش به آنان راه می‌دهند و آنان به زیارت خانه خدا موفق می‌شوند و یا با سرسختی قریش روبه‌رو شده و به جنگ خواهند پرداخت. رهبر بزرگ مسلمانان در این فکر بود که قیافه عثمان از دور پیدا شد و این خود طلیعه صلحی بود که پیامبر خواهان آن بود. عثمان مراتب را به عرض پیامبر رسانید و گفت: مشکل قریش سوگندی است که یاد کرده‌اند و نماینده قریش در پیدا کردن راه حل این مشکل، با شما سخن خواهد گفت.


تماس سهیل بن عمرو با پیامبر

برای بار پنجم «سهیل بن عمرو» با دستورهای مخصوصی از جانب قریش مأمور شد که غائله را تحت یک قرارداد خاصی خاتمه دهد. وقتی چشم پیامبر به او افتاد، فرمود: «سهیل» آمده است قرارداد صلحی میان ما و قریش ببندد. سهیل آمد و نشست و از هر دری سخن گفت و مانند یک دیپلمات ورزیده عواطف پیامبر را برای انجام چند مطلب تحریک کرد.
او چنین گفت: ای ابو القاسم! مکه حرم و محل عزت ما است. جهان عرب می‌داند، تو با ما جنگ کرده‌ای. اگر تو با همین حالت که با زور و قدرت توأم است وارد مکه شوی، ضعف و بی‌چارگی ما را در تمام جهان عرب آشکار می‌سازی. فردا تمام قبایل عرب به فکر تسخیر سرزمین ما می‌افتند، من تو را به خویشاوندی که با ما داری، سوگند می‌دهم و احترامی را که مکه دارد و زادگاه تو است یادآور می‌شوم ...
وقتی سخن «سهیل» به اینجا رسید، پیامبر کلام او را قطع کرد و فرمود: منظورتان چیست؟



[1]. لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً «فتح (48) آیه 18».
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 676
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست