responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 638


خیانت ابو لبابه‌

یهودیان بنی قریظه، پس از محاصره قلعه از پیامبر درخواست کردند که «ابو لبابه» اوسی را بفرستد تا با او به مشورت بپردازند «ابو لبابه» سابقا با «بنی قریظه» پیمان دوستی داشت. وقتی وی وارد دژ شد، زنان و مردان یهود گرد وی جمع شده، گریه و شیون آغاز کردند و گفتند: آیا صلاح است که ما بدون قید و شرط تسلیم شویم؟
ابو لبابه گفت: بلی، ولی با دست به گلو اشاره کرد؛ یعنی اگر تسلیم شوید، کشته خواهید شد. وی می‌دانست که پیامبر گرامی با موجودیت این دسته که خطرناک‌ترین جمعیت برای آیین توحیدند، موافقت نخواهد کرد. او از اینکه به مصالح عالی اسلام و مسلمانان خیانت ورزید و اسرارشان را فاش ساخت، سخت پشیمان شد. با بدنی لرزان و چهره‌ای پریده، از دژ آن‌ها بیرون آمد و یک‌سره به مسجد رفت و خود را به یکی از ستون‌های مسجد بست و با خدا پیمان بست که اگر خداوند از تقصیر وی نگذرد، تا پایان عمر به همین حالت به سر برد.
مفسران می‌گویند: این آیه درباره خیانت ابو لبابه نازل شد:
ای افراد با ایمان هرگز از روی علم، به خدا و رسول وی و امانت‌هایی که در اختیار شما قرار گرفته است خیانت مورزید. [1]
وقتی این خبر به پیامبر گرامی رسید، فرمود:
اگر قبل از این عمل پیش من می‌آمد، برایش از خداوند طلب آمرزش می‌کردم و خداوند نیز او را می‌بخشید، ولی اکنون باید بماند تا مغفرت خدا شامل حالش شود.
همسر وی در اوقات نماز می‌آمد، گره طنابی را که با آن خود را به ستون بسته بود باز می‌کرد و پس از انجام فریضه بار دیگر او را به ستون مسجد می‌بست.
شش روز گذشت، سحرگاهان که پیامبر مهمان «ام سلمه» بود، پیک وحی فرود آمد



[1]. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «انفال (8) آیه 27.
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 638
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست