responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 285

بازگشته است. تمام دیدگان به صورت عتبه دوخته شده بود، همگی گفتند چه واقعه‌ای رخ داده است؟ گفت: به خدا سوگند کلامی از محمد شنیدم که تاکنون از کسی نشنیده بودم «و اللّه ما هو بالشّعر و لا بالسّحر و لا بالکهانة؛ به خدا سوگند، نه شعر است و نه سحر و نه کهانت.» من چنین صلاح می‌بینم که او را رها کنیم تا در میان قبایل تبلیغ کند. هرگاه پیروز گردد و ملک و ریاست و سلطنتی به دست آرد، از افتخارات شما محسوب می‌گردد و شما را نیز در آن حظی است و اگر در آن میان مغلوب گردد، دیگران او را کشته‌اند و شما را نیز راحت کرده‌اند.
قریش، سخن و رأی عتبه را به باد مسخره گرفته و گفتند: تو مسحور کلام «محمد» شده‌ای. [1]


بهانه‌گیری‌های عجیب قریش‌

روزی پس از غروب آفتاب، سران «قریش» مانند عتبه، شیبه، ابو سفیان، نضر بن حرث، ابو البختری، ولید بن مغیره، ابو جهل، عاص بن وائل و ... در کنار کعبه انجمنی برپا نمودند. آنان تصمیم گرفتند که پیامبر را بخوانند و شخصا با او سخن بگویند. بنابراین، فورا کسی را فرستادند که حضرت را دعوت کند تا در انجمن آن‌ها شرکت کند. پیامبر پس از آگاهی از جریان، با کمال شتاب‌زدگی به امید هدایت آن‌ها وارد انجمن شد، سخن از هر دری آغاز شد، قریش شکوه‌های خود را بازگو نمودند و از تفرقه و جدایی که در میان قریش افتاده، ناله‌ها کردند و حاضر شدند همه گونه فداکاری کنند و در پایان از پیامبر درخواست‌هایی نمودند که قرآن، تمام آن‌ها را در سوره «اسراء» از آیه نود تا آیه 93 تشریح می‌کند. [2]
ای محمد! ما به تو ایمان نمی‌آوریم، مگر اینکه کارهای زیر را انجام بدهی:
1. این سرزمین ما خشک و بی‌آب است، از خدا بخواهی آب‌هایی در این سرزمین



[1]. سیره ابن هشام، ج 1، ص 293- 294.
[2]. تفسیر تبیان، ج 6، ص 519.
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 285
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست