از من بپذیرند تا در پرتو آن بر عرب حکومت کنند و غیر عرب را پیرو خود قرار دهند. [1] در این لحظه «ابو جهل» از جای برخاست و گفت: ما حاضریم به ده سخن از تو گوش فرا دهیم. پیامبر فرمود: یکتا سخن من این است که اعتراف به یکتایی پروردگار بکنید؛ [2] گفتار غیر منتظره پیامبر، مانند آب سردی بود که بر امید داغ و گرم آنان ریخته شد آنچنان بهت و سکوت و در عین حال یأس و نومیدی سراسر وجودشان را فرا گرفت که بیاختیار گفتند: 360 خدا را ترک گوییم و خدای واحدی را بپرستیم؟ [3] قریش، در حالی که آتش خشم از چشم و صورتشان میبارید، از خانه بیرون رفتند و در سرانجام کار خود در فکر فرو رفته بودند. آیات زیر، در بیان همین واقعه نازل شده است: [4] آنان از این تعجب کردند که از نوع خود مردی به عنوان بیم ده به سویشان آمده است و کافران میگویند که این جادوگر دروغگو است. چگونه خدایان متعدد را یک خدا نمود و این کار بسیار شگفتآور است. بزرگان آنها [از مجلس] برخاستند و میگفتند که: بروید در طریق پرستش خدایان خود استقامت ورزید و این کار بسیار مطلوب و پسندیده است. ما چنین چیزی را از ملت دیگری نشنیدهایم و این جز تزویر چیز دیگری نیست. [5] نمونهای از شکنجهها و آزار قریش
روزی که پیامبر مهر خاموشی را شکست و سران «قریش» را با سخن معروف
[1]. یعطونی کلمة یملکون بها العرب و یدین لهم بها غیر العرب. [2]. تشهدون: ان لا اله الّا اللّه. [3]. ندع ثلاث مائة و ستّین الها و نعبد الها واحدا؟. [4]. تاریخ طبری، ج 2، ص 66- 67 و سیره ابن هشام، ج 1، ص 295- 296. [5]. وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ، أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ، وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلی آلِهَتِکُمْ إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ، ما سَمِعْنا بِهذا فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ «ص (38) آیات 4- 7».