خواند و از این راه توانست نقص نیروی دوم را برطرف کرده و سنگر مهمی در برابر هرگونه خطر احتمالی به دست آورد. حد اقل فایده این دعوت آن بود که خویشاوندان او با فرض اینکه به آیین او نمیگرویدند، لا اقل به واسطه احساسها و تعصبهای خویشاوندی و قومی، به دفاع از او برمیخاستند؛ تا چه رسد به اینکه دعوت او در آن روز، در گروهی از سران اقوام مؤثر افتاد و گروه دیگری را متمایل ساخت. به علاوه، او معتقد بود که اساس اصلاحات، اصلاح داخلی است؛ تا انسان فرزندان و خویشاوندان خود را از کارهای نکوهیده بازندارد، هرگز تبلیغ او درباره بیگانگان مؤثر نخواهد افتاد، زیرا در این صورت مخالفان زبان به اعتراض گشوده و کردار نزدیکان را به رخ او میکشند. از اینرو، خدای بزرگ درباره دعوت خویشاوندان او را چنین مخاطب ساخت: وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ [1]؛ خویشاوندان نزدیک خود را از عذاب الهی بترسان. چنان که قرآن درباره دعوت عمومی نیز چنین فرموده است: فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ [2]؛ با آنچه مأمور هستی آشکار کن و از مشرکان کنارهگیر که ما تو را از شرّ دشمنان حفظ مینماییم.
طرز دعوت خویشاوندان
طرز دعوت پیامبر از خویشاوندان خود بسیار جالب بود. حقیقتی در آن روز آشکار شد که بعدها اسرار آن دعوت روشنتر گشت. مفسران در تفسیر آیه وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ و همچنین تاریخنویسان قریب به اتفاق چنین مینویسند: خداوند او را مأمور نمود تا خویشاوندان خویش را به آیین خود بخواند. پیامبر نیز پس از بررسی جوانب، به علی بن ابی طالب- که آن روز بیش از سیزده یا پانزده سال نداشت،- دستور داد که غذایی آماده کند و همراه آن شیری باشد. سپس 45 نفر از
[1]. شعراء (26) آیه 214. [2]. درباره دعوت عمومی در فصل آینده گفتوگو خواهیم کرد.