responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 114

از حسن اتفاق دانای عرب (کاهن عسفان)، تا چشمش به هاشم افتاد، زبان به مدح وی گشود و طبق قرارداد، «امیّه» مجبور شد جلای وطن کند و ده سال در شام اقامت گزیند. [1]
آثار این حسد موروثی 130 سال، پس از اسلام نیز ادامه داشت و جنایاتی به بار آورد که در تاریخ بی‌سابقه است. داستان گذشته، علاوه بر این که آغاز عداوت دو طایفه را روشن می‌کند؛ علل نفوذ امویان را در محیط شام نیز واضح می‌سازد و معلوم می‌شود که روابط کهن امویان با اهالی این مرز و بوم، مقدّمات حکومت امویان را در این مناطق فراهم ساخته بود.


هاشم ازدواج می‌کند

«سلمی» دختر «عمرو خزرجی» زن شریفی بود که از شوهر خود طلاق گرفته و حاضر نبود با کسی ازدواج کند. «هاشم» در یکی از مسافرت‌های خود به شام، موقع مراجعت در یثرب (مدینه)، چند روزی اقامت گزید و از «سلمی» خواستگاری کرد.
عظمت و بزرگی «هاشم» و ثروت و جوان‌مردی او و نفوذ کلمه وی در میان قریش، توجه او را جلب کرد و با دو شرط حاضر شد با وی ازدواج کند: یکی از آن دو شرط این بود که موقع وضع حمل، در میان قوم خود باشد. مطابق این قرارداد پس از آن‌که مدتی با «هاشم» در مکّه به سر برد، موقع ظهور آثار حمل به «یثرب» مراجعت کرد و در آنجا پسری آورد، او را «شیبه» نام نهادند که بعدها به نام «عبد المطلب» مشهور شد و علّت این لقب را مورّخان چنین می‌نویسند:
وقتی هاشم احساس کرد که آخرین دقایق عمر خود را می‌گذراند، به برادر خود «مطلب» چنین گفت: برادر! أدرک عبدک شیبة، یعنی غلام خود شیبه را دریاب. چون «هاشم» (پدر شیبه) فرزند خود را غلام «مطلب» خوانده بود؛ از این‌رو، وی به نام عبد المطلب اشتهار یافت.



[1]. الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 10.
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 114
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست