responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روزشمار شمسی نویسنده : حائری، علی    جلد : 1  صفحه : 295

_ مرگ «احمد قوام» سیاستمدار و نخست وزیر دوره قاجار و پهلوی (1334ش)[1]

_ تهاجم وسیع ارتش بعث عراق به خاک ایران پس از پذیرفتن قطعنامه 598 (1367 ش)[2]



[1] احمد قوام، معروف به قوام السلطنه، از بزرگترین رجال و سیاستمداران دوران معاصرایران در سال 1252 ش در تهران به دنیا آمد. وی از زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار وارد امور دیوانی شد و بعدها رئیس دفتر صدر اعظم گردید. بعدها فرمانروای خراسان و سیستان شد و پس از سیدضیاءالدین طباطبائی دوبار به صدارت رسید. قوام پس از دوره دوم نخست وزیری ظاهرا به جرم توطئه ای علیه رضاخان وزیر جنگ تحت تعقیب قرار گرفت و پس از مدتی زندان، راهی اروپا شد. او پس از چند سال به ایران بازگشت و در لاهیجان به کشاورزی پرداخت. قوام السلطنه از آن پس در کارهای سیاسی دخالت نکرد تا اینکه رضاخان پهلوی سقوط کرد. در این هنگام قوام بار دیگر به نخست وزیری رسید و در سال های 1324 و 1331 نیز در این مقام بود. وی در سال 1324 جهت حل مسأله حضور نیروهای روسی در ایران راهی مسکو شد و مذاکراتی انجام داد. در سال 1331 پس از اختلافی که بین مصدق و شاه بروز کرد، شاه برای اینکه حریف قَدَری در مقابل مصدق بتراشد، سراغ قوام السلطنه رفت. قوام السلطنه جاه طلب که در آن هنگام 80 سال از سنش می گذشت با اکثریت ضعیفی از مجلس رای اعتماد گرفت. اما این صدارت بیش از چهار روز دوام نیاورد و با مقاومت و خروش ملت مسلمان ایران به رهبری آیت اللّه کاشانی، قوام در سی تیر 1331، مجبور به استعفا شد. قوام پس از استعفا، مدتی در حالت اختفا می زیست و احساس خطر می کرد. مجلس حکم به مصادره اموال او داد و او که بعد از این جریان، کاملاً تاب و توان خود را از دست داده بود سرانجام در 31 تیرماه 1334 در 83 سالگی درگذشت. احمد قوام، روی هم، پنج بار به نخست وزیری رسید و بیش از بیست بار به وزارت دست یافت. قوام ذاتا مردی مستبد و قانون شکن و جاه طلب بود و از جنجال و سر و صدا لذت می برد. از تملق لذت می برد به همین دلیل، اطرافیان او را همیشه افراد چابلوس تشکیل می دادند. او هم چنین از علوم زمان بهره داشت و گاهی شعر هم می سرود.
[2] برگزاری جلسه مشترک شورای فرماندهی انقلاب عراق به ریاست صدام در 30 تیرماه 1367 نشان می داد که دولت عراق درصدد اقدام مهمی است که نشانه های آن با آغاز پیشروی نیروهای ارتش عراق به خاک ایران آشکار شد. هدف این پیشبرد و تهاجم، آزاد کردن باقی مانده سرزمین های عراق، انهدام نیروهای ایران و به اسارت درآوردن تعداد بیشتری از نیروهای ایرانی برای ایجاد برابری با تعداد اسرای عراقی اعلام شد. بدین ترتیب، تنها سه روز پس از پذیرفتن قطعنامه 598 از سوی ایران، عراقی ها در روز 31 تیرماه 1367 در شرایطی که وزیر خارجه وقت ایران در حال مذاکره با دبیر کل سازمان ملل بود، تهاجم خود را از دو محور کوشک و شلمچه در منطقه جنوب آغاز کردند و در سی کیلومتری شمالی خرمشهر مستقر شدند. در این میان پیام امام به سپاه باعث گسیل نیروهای بسیجی به جبهه ها گردید که با کمترین امکانات در برابر یورش دشمن مقاومت کردندو طی چند روز درگیری با انهدام سنگینی که به قوای عراقی تحمیل شد، آنان را مجبور به عقب نشینی نمودند. این تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق در حالی صورت می گرفت که با ادعاهای دروغین صلح طلبی در طول جنگ، مظلوم نمایی می کردند و ایران را متجاوز می خوانند. این حرکت عراق علاوه بر اینکه ناتوانی آنان را در برابر قوت اعتقاد و باور سپاه اسلام نمایان کرد، باعث رسوایی آنان در میان افکار عمومی گردید.
نام کتاب : روزشمار شمسی نویسنده : حائری، علی    جلد : 1  صفحه : 295
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست