responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تخت فولاد اصفهان نویسنده : عقیلی، احمد    جلد : 1  صفحه : 48

مَشِکن دل اسیری که به بند بسته باشد

که تو را خبر نباشد ز دلی که خسته باشد

منما ستم تو هرگز به ضعیف مستمندی

به جوی نیرزد آن دل که دلی شکسته باشد

گرهی ز زلف، بگشا دل ما ز غم رها کن

برهان تو دردمندی که به بند بسته باشد

نروم پی نگاری که ز من برید الفت

نشود شکار صیدی که ز بند جسته باشد

پی وصف زلف یارش چه فصیح گفت «افسر»

که نهان بزیر هر مو دل دسته دسته باشد[1]

8 - میرزا تقی خان سرتیپ حکیم باشی: فرزند محمّدهاشم. متوفّی 1303 ق. طبیب و ادیب، محقق و روزنامه نگار، وی روزنامه «فرهنگ» را در اصفهان منتشر کرد. او صاحب تألیفات بسیار از جمله «گنج شایگان» در جغرافیای خوزستان و کتاب های بسیار دیگر است. ماده تاریخ فوتش چنین است: «آه افلاطون دوم رفت زین دنیا برون»[2]

9 - کمال الدین مجلسی: فرزند نورالدین مجلسی. متوفّی 1387 ق. متخلص به «عاکف» شاعر ادیب فاضل. از اشعار اوست:

پرده بردار ز رخسار جهان افروزت

تا مه و مهر به گردون همه رسوا داری

نه همی در دل من جای گرفتی همه عمر

بلکه در هر دل شوریده تو مأوا داری[3]



[1] 46. برقعی: سخنوران نامی معاصر ایران، ج7، ص311.
[2] 47. راجع به شرح حال و اندیشه های وی رجایی، عبدالمهدی: میرزا تقی خان حکیم باشی، فصلنامه زنده رود، شماره 33 و 34، صص 254 - 239.
[3] 48. نوربخش، حسین: اصفهانی های شوخ و حاضرجواب، ص 357.
نام کتاب : تخت فولاد اصفهان نویسنده : عقیلی، احمد    جلد : 1  صفحه : 48
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست