نام کتاب : تخت فولاد اصفهان نویسنده : عقیلی، احمد جلد : 1 صفحه : 46
چنین سروده است:
یکی آمد پی تاریخ و نوایی از شوق
گفت با نِی بنوا مُرد حسین شهناز
5 - میرزا محمّدحسین عنقا: فرزند رضاقلی خان همای شیرازی. ملقّب به «ملک الشعراء». متوفّی 1308 ق. ادیب فاضل، شاعر عارف، خوشنویس بزرگ خط شکسته نستعلیق. وی برای احیای شعر و شاعری در اصفهان انجمن ادبی عنقا را تأسیس کرد. از نظر خصوصیات اخلاقی نیز، مردی سخاوتمند بود. از فقرا بسیار دلجویی می کرد و آنچه مازاد بر خرج خود و بازماندگانش بود به مستمندان می بخشید. در بذل و بخشش آن چنان بود که گاه لباس های خود را در راه به فقرا و مسکینان می بخشید و یکتا پیراهن به خانه باز می گشت. از مال دنیا چیزی نیاندوخت و تا آخر عمر مجرد زیست و در خانه مادری خود سکنا گزید.[1]
عنقا در تکیه میر، همان جا که مدفن اوست، اطاقی ساخته بود با اثاثه مختصر که مخصوص اوقات انزوا و عزلت وی بود، گاهی هم با دوستانش که معمولاً از طبقه شعرا و اهل فضل بودند روزها در آن
[1] 42. نصری، عبداللّه: پایان شب سخن سرایی، ص28 - 27. [2] 43. بهشتیان، عباس: بخشی از گنجینه آثار ملی، ص 53 .
نام کتاب : تخت فولاد اصفهان نویسنده : عقیلی، احمد جلد : 1 صفحه : 46