با علی بابش بُدی نامش برابر
با نبی از خلق و از خو همعنان شد
از نجف آباد و چون ز احمد مدینه
مهبط انوار از وی اصفهان شد
پشت ایتام و پناه مستمندان
کهف و غوث و ملجأ هر ناتوان شد
شرع و دین احمدی از وی به رونق
همچو در فصل بهاران بوستان شد
قلب او گنجینه اسرار و ایمان
جان اسلام از جلالش شادمان شد
ثانی سلمان بُد و تالیّ بوذر
وز عمل با این دو همسر در جنان شد
پشت پا از زهد زد بر پشت گیتی
مالک الملک جهان جاودان شد
بُد شبان گله دین، گرگ گردون
بهر صیدش عازم از کین ناگهان شد
درربودش از پس هشتاد و اندی
خلق ایران از غمش اندر فغان شد
عقل ز "انصاری" پی سال وفاتش
مصرعی جویا چو مهر آسمان شد
آه افزود از پی تاریخ و گفتا:
"حجه الاسلام آیت از جهان شد"