به سر ميبرديم وگروهىازمادر
همانزمان، همانند هزاران جوان مؤمن و متعهّد، كهقلبشان براى فرهنگ اسلامى و
شناخت احكام فقهى ميتپيد، به مقام رفيع شهادت رسيدند.
وباوجود
سخت دلىو كنترل شديدى كه از همه سو ما را دربر گرفته بود چرا كه هرگونه فرهنگ
سازى دينىدر حكومت صدام خون خوار براى صدور حكم اعدام كافىبود ونياز شديد به
آموزش مسائلفقهى مرا به تأليفدو كتاب وا داشت كه به طور پنهانى نسخه بردارىو
توزيع شد و در سلول هاى در بستهىبخش محكوميتهاى خاص درزندان ابوغريبدر غرب
بغدادبه تدريس آن پرداختيم.
كتاب
نخست از آن دو كتاب در يكى ازبازرسيهايى كهمزدوران رژيم صدام انجام دادند از ميان
رفت.
اماكتاب
دوّم (همين كتاب) كهسادهتر و روانتر براى جوانان و نوجوانانبخشهاى مختلف فقهى
را بيان مى كرد، بطور مخفيانه به بيرون زندان برده شدو از روى آن نسخه بردارى و
ميان جوانان توزيعگرديد تا در و ضع قساوتبار رژيم سفّاك وسختدل صدام، كه مراجعه
به باقى مانده علماء وطلّاب حوزه، ممنوع بود، از آن استفاده وتا حدّى نياز و خلأ
موجود راپرنمايند.