مسأله 16 اگر زن حاضر باشد و ممكن نباشد حال حيض او را به دست بياورند يا مشكل باشد، حكمش مثل غايب است.
مسأله 17 اگر زنى يائسه باشد و آن وقتى است كه زن غير سيده به پنجاه سالگى و زن سيد به شصت سالگى رسيده باشد، مىشود او را طلاق داد در طهرى كه با او مواقعه كرده است، و همين طور است دختر نابالغ و زن آبستن.
مسأله 18 زنى كه به سن زنهايى كه حيض مىبينند رسيده و حيض نمىبيند چه به واسطه آن باشد كه خلقتش اين طور است يا عارضهاى براى او رخ داده كه حيض نمىشود، اگر شوهر با او نزديكى كرد و بخواهد او را طلاق دهد، بايد از وقت نزديكى سه ماه بگذرد و پس از آن او را طلاق دهد و پيش از سه ماه طلاق باطل است.
مسأله 19 شرط است در طلاق كه زن معين باشد؛ يا به اسم يا به اشاره يا به هر چه ممكن است كه او را تعيين كند.
صيغه طلاق
مسأله 1 طلاق واقع نمىشود مگر آن كه بگويد «أنت طالق» يا «فلانة طالق» و بالجمله بايد به لفظ «طالق» باشد و به غير آن واقع نمىشود، حتى مثل «أنت الطالق» كه الف و لام دارد، چه برسد به مثل «مطلّقة» يا «طلّقت»، پس به الفاظ غير صريح و كنايه هم واقع نمىشود.
مسأله 2 چند زن را با يك صيغه طلاق مىتوان طلاق داد، مثل اين كه دو زن داشته باشد و بگويد «هما طالقان» يا بيشتر داشته باشد و بگويد «هنّ طوالق».
مسأله 3 طلاق به غير صيغه عربى با لغتهاى ديگر در حال قدرت داشتن بر عربى واقع نمىشود، پس طلاق به فارسى يا تركى و غير اينها با امكان عربى باطل است.
مسأله 4 شرط است كه طلاق به طور تنجيز واقع شود، پس اگر بگويد «اگر