عاريه آن است كه كسى مال خود را در اختيار ديگرى بگذارد كه به طور مجانى از آن استفاده كند.
مسأله 1 در عاريه صيغه مخصوصى لازم نيست، بلكه هر لفظى كه عرفاً بر اين معنى دلالت كند كافى است، بلكه اگر لفظى هم نگويد و با عمل، اين معنى را افهام كند كافى است، مثلًا اگر لباس خود را به قصد عاريه به كسى بدهد و او به همين قصد بگيرد، عاريه صحيح است.
مسأله 2 عاريه دهنده بايد عاقل و بالغ و جايز التصرف در مال خود باشد، پس عاريه طفل و ديوانه و كسى كه به علت افلاس، محجور از تصرف در اموال خويش است صحيح نيست، مگر با اجازه ولى و صاحبان طلب.
مسأله 3 عاريه دهنده بايد مالك منافع مالى كه عاريه مىدهد باشد، ولى ملكيت عين مال شرط نيست.
مسأله 4 در عاريه نيز معامله فضولى جارى است، پس اگر كسى مال ديگرى را به عاريه داد و صاحب مال به اين كار راضى شد، عاريه صحيح است.
مسأله 5 اگر كسى چيزى را اجاره كرد مىتواند آن را به ديگرى عاريه بدهد، مگر در صورتى كه در اجاره شرط شده باشد كه شخصاً از آن استفاده كند.
مسأله 6 مالى را كه عاريه مىدهند بايد داراى منافع حلال باشد، پس عاريه آلات لهو و لعب و اشيائى كه منافع حلال ندارد صحيح نيست.