برگرداند، يا با چهره عبوس با او ملاقات كند، يا ترك مراوده با او كند و از او اعراض كند به نحوى كه معلوم شود اين امور براى آن است كه او ترك معصيت كند.
مسأله 2806- اگر در اين مرتبه درجاتى باشد لازم است با احتمال تأثير درجه خفيفتر، به همان اكتفا كند، مثلًا اگر احتمال مىدهد كه با ترك تكلم با او، مقصود حاصل مىشود، به همان اكتفا كند و به درجه بالاتر، عمل نكند، خصوصاً اگر طرف شخصى است كه اين نحو عمل موجب هتك او مىشود.
مسأله 2807- اگر اعراض نمودن و ترك معاشرت با معصيت كار موجب تخفيف معصيت مىشود يا احتمال بدهد كه موجب تخفيف مىشود، واجب است اگرچه بداند موجب ترك بكلّى نمىشود، و اين امر در صورتى است كه با مراتب ديگر، نتواند از معصيت جلوگيرى كند.
مسأله 2808- اگر علماى اعلام احتمال بدهند كه اعراض از ظلمه و سلاطين جور، موجب تخفيف ظلم آنها مىشود، واجب است اعراض كنند از آنها، و به ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را.
مسأله 2809- اگر مراوده و معاشرت علماى اعلام با ظلمه و سلاطين جور، موجب تخفيف ظلم آنها شود، بايد ملاحظه كنند كه آيا ترك معاشرت اهم است- زيرا ممكن است معاشرت موجب سستى عقايد مردم شود، و موجب هتك اسلام و مراجع اسلام شود- يا تخفيف ظلم، پس هر كدام اهم است، به آن عمل كنند.
مسأله 2810- اگر معاشرت و مراوده علماى اعلام با ظلمه، خالى از مصلحت راجحه ملزمه باشد، نبايد معاشرت كنند، زيرا اين امر موجب اتهام آنها خواهد شد.
مسأله 2811- اگر ارتباط علماى اعلام با ظلمه، موجب تقويت آنها شود يا موجب تبرئه آنها پيش افراد بىاطلاع شود، يا موجب جرأت آنها گردد، يا موجب هتك مقام علم شود، واجب است ترك آن.
مسأله 2812- كسانى كه ترويج مقاصد ظلمه را مىكنند و كمك به جشنها و معاصى و ظلم آنها مىكنند از قبيل بعض تجار و كسبه، لازم است بر مسلمانان كه آنها را نهى كنند، و اگر تأثير نكرد، از آنها اعراض كنند و با آنها معاشرت و معامله نكنند.
مسأله 2813- مرتبه دوم از امر به معروف و نهى از منكر، امر و نهى به زبان