اختلافاتى كه در عراق، در ايران، در ساير ممالك اسلامى ايجاد مىكنند، بايد سران دول اسلامى توجه داشته باشند به اين معنا كه اين اختلافات اختلافاتى است كه هستى آنها را به باد مىدهد. بايد با عقل، با تدبير، توجه داشته باشند به اين معنا كه به اسم مذهب و به اسم اسلام مىخواهند اسلام را از بين ببرند. دستهاى ناپاكى كه بين شيعه و سنى در اين ممالك اختلاف مىاندازد اينها نه شيعه هستند و نه سنى هستند؛ اينها دستهاى ايادى استعمار هستند كه مىخواهند ممالك اسلامى را از دست آنها بگيرند؛ ذخاير را از دست آنها بگيرند؛ بازار سياه درست كنند براى ممالك به اصطلاح مترقى؛ مىخواهند آن چيزهايى كه آنها زياد دارند و به دريا مىريزند، دور مىريزند، بازار درست كنند در شرق و اينها به قيمتهاى خوب، به قيمتهاى مناسب، بخرند. همين چند روز در روزنامه اطلاعات بود كه غذاى سه روز امريكا كه دور ريخته مىشود به اندازه تمام غذاى ملت چين است كه ششصد و پنجاه ميليون است- مال يك روز. سه روز فَضَلات غذاى امريكا به اندازه ششصد و پنجاه ميليون جمعيت استفاده بكند يك روز- آن تفالههايى كه آنها بناست دور بريزند. چرا شرق را تحت قدرت نياورند، تحت اسارت نياورند، تا به شرق با قيمتهاى مناسب بفروشند و طلا كنند و طلا را ببرند؟ چرا اين كار را نكنند؟ دولتهاى ما، دولتهاى اسلامى، كه توجه به اين معانى ندارند؛ آنها كه ملتفت نيستند كه به سر آنها چه مىآيد. از دست برداشتن از قرآن كريم، اتكا نداشتن بر قواعد اسلام، اين ضررها پيش مىآيد. تضعيف مىكنند دول اسلامى را به ايجاد اختلاف مذهبى تا هم مذهب را ببرند و هم دين را ببرند، و العياذ باللَّه.