بود همراهى مىكرد. [1] همه، همه با هم دست دادند به هم؛ فهماندند به اينكه ما ملت زنده هستيم؛ ما براى آزادى اين ملت به همه جور حاضريم؛ يكىمان حبس مىرود؛ يكىمان زجر مىكشد؛ يكىمان اهانت مىشود؛ يكىمان فحش مىخورد؛ ما به همه چيزش حاضريم. حالا هم همين مراجع عظام تشريف دارند- كثّر اللَّه أمثالهم؛ همان مراجع نجف تشريف دارند- كثّر اللَّه أمثالهم؛ همان مراجع تهران و مشهد تشريف دارند- كثر اللَّه أمثالهم. اسلام اين نيست كه يك فرد داشته باشد، دو فرد داشته باشد، همه سرباز اسلامند؛ همه سربازان اسلامند؛ همه علما جان نثار اسلامند؛ نمىشود نباشند؛ همه هستند الحمد للَّه. همه دست به هم دادهاند، چه آنكه صلاح ديده است كه به ملايمت كار را انجام بدهد، چه آنكه صلاح ديده است با حدتْ كار را انجام بدهد؛ همه اينها از ما هستند. من لسانم ضعيف است كه تشكر كنم از اين افراد برجسته، از اين علماى بزرگ؛ من نمىتوانم تشكر كنم؛ خداى تبارك و تعالى آنها را حفظ كند [آمين حضار]؛ خداى تبارك و تعالى سايه آنها را بر سر ما و مسلمين مستدام بدارد [آمين حضار]. ما همه يك هستيم؛ يك؛ افرادْ زياد، لكن آرا واحد؛ يك هستيم؛ همه يك هستيم. گمان نكند كه كسى گمان نكند كه، بشود با پخش يك چيزهاى مسموم بتواند كه بين علماى اسلام جدايى بيندازد؛ هيچ امكان ندارد اين مطلب؛ ما همه با هم هستيم؛ ما براى ذَبّ [2] از اسلام و ذبّ از ايران و ذبّ از استقلال ايران و ذبّ از كيان اسلام، همه يك هستيم، يك حلقوم داريم. گمان نشود كه خداى نخواسته، بچهها خيال كنند كه اختلافى در كار هست.
اهانت به مراجع، يعنى انقطاع ولايت
و من يك نصيحت مىكنم به بچههاى طلاب؛ طلاب جوان كه تازه آمدهاند و حاد و تندند؛ و آن اين است كه آقايان، متوجه باشيد اگر چنانچه شَطْر [3] كلمهاى به يك نفر از
[1] آقاى گلپايگانى (از مراجع تقليد) پس از دستگيرى امام، همراه ديگر علما و مراجع كه به عنوان اعتراض به تهران هجرت كرده بودند نرفتند و در قم ماندند.