است. و ثانيا، اين اخبار موافق با آيات كثيره در كتاب شريف [است] و حمل بر تقيه در آيات و همين طور در اخبار موافقه با آنها معنى ندارد. و ثالثا، اين اخبار معارضى ندارد تا آنكه در مقام معارضه حمل بر تقيّه، كه يكى از مرجّحات است، كنيم، و با آنچه دلالت مىكند كه انسان فاعل خير و شرّ است جمع [مىشود]. رابعا، اين اخبار مطابق آنچه خود ايشان فرمودند موافق با مذهب اشاعره است كه على الظاهر مذهب غالب نبوده، و در چنين موضع حمل بر تقيّه موجه نخواهد بود. و خامسا، اين باب و امثال آن در ساير اعتقاديات مورد مرجّحات در باب اخبار متعارضه نيست، چنانچه واضح است.
قوله: طوبى: جوهرى گويد: «طوبى، بر وزن فعلى، از «طيب» است، «ياء» آن قلب به «واو» شده براى ضمّه ما قبل آن.» و در مجمع است كه «طوبى لهم» يعنى طيب عيش براى آنها است. و گفته شده كه «طوبى» خير و منتهاى آرزو است.
و بعضى گفتهاند طوبى اسم درختى است در بهشت. و گفته شده كه طوبى هم بهشت است به لغت اهل هند. و طوبى لك و طوباك، به اضافه، استعمال شود. در خبر است از رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، كه «طوبى درختى است در بهشت كه اصل آن در خانه من است و فرع آن در خانه على، است.» [1] قوله: ويل جوهرى گويد «ويح» كلمه رحمت است، و «ويل» كلمه عذاب است. و يزيدى گويد آنها به يك معنا هستند. و ويل لزيد و ويح لزيد به رفع توان خواند، بنابر ابتدائيّت، و به نصب توان خواند، به تقدير فعلى، چون ألزمه اللّه الويل [2]. و بعضى گويند «ويل» يك وادى است در جهنم كه اگر كوه را در آن اندازند از شدت حرارت آب شود. [1] و بعضى گويند اسم چاهى است در جهنم. [3]
فصل در بيان آنكه هر يك از خير و شرّ متعلق ايجاد و خلقت گردند و كيفيت آن، و در آن است اشاره به كيفيت وقوع شرّ در قضاى الهى.
بدان كه در علوم عاليه به وضوح پيوسته كه نظام وجود در اعلى مرتبه از كمال و خيريّت و اقصى مدارج حسن و جمال است. و اين به ضربى از برهان لمّى به طريق
[1] و روى الحاكم أبو القاسم الحسكانى بإسناده عن موسى بن جعفر (ع) عن أبيه، عن آبائه (ع) قال: سئل رسول اللّه، صلى اللّه عليه و آله و سلّم، عن «طوبى». قال: شجرة أصلها في داري و فرعها على أهل الجنّة. ثمّ سئل عنها مرّة أخرى، فقال: في دار علىّ. (حاكم حسكانى از موسى بن جعفر، و او از پدرش، و او از پدرانش روايت مىكند كه پيامبر را از «طوبى»، پرسيدند. فرمود: «درختى است كه ريشه آن در خانه من است و شاخه آن بر اهل فردوس سايه افكن است.» پس بار ديگر از آن پرسيدند فرمود: «آن در خانه على است.» مجمع البيان، در تفسير آيه 29 سوره «رعد».
[2] «خداوند او را به عذاب دچار ساخت.»
[3] قاموس المحيط ذيل كلمه «ويل» و در روايتى از پيغمبر (ص) آمده است: إنّه واد في جهنّم يهوى فيه الكافر أربعين خريفا قبل أن يبلغ قعره. ويل درّهاى است در جهنّم كه كافر چهل پاييز (سال) در آن پايين مىرود پيش از آنكه به قعر آن برسد. تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 93، تفسير كبير، ج 3، ص 140.