و بالجمله، به آن معناى اوّل، تفويض در هيچ امر جايز نيست و مخالف براهين متقنه است. و به معناى دوم، در تمام امور جايز است، بلكه نظام عالم درست نشود مگر با ترتيب اسباب و مسبّبات: أبى اللّه أن يجري الامور إلّا بأسبابها. [1] و بدان كه تمام اين معانى، كه به طريق اجمال ذكر شده، برهانى است و مطابق ميزان صحيح برهانى و ذوق و مشرب عرفانى و شواهد سمعيه است. و اللّه الهادي.
فصل در اشاره به مقامات ائمه، عليهم السلام، است
بدان كه از براى اهل بيت عصمت و طهارت، عليهم الصلاة و السّلام، مقامات شامخه روحانيهاى است در سير معنوى إلى اللّه كه ادراك آن علما نيز از طاقت بشر خارج و فوق عقول ارباب عقول و شهود اصحاب عرفان است، چنانچه از احاديث شريفه ظاهر شود كه در مقام روحانيت با رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، شركت دارند و انوار مطهره آنها قبل از خلقت عوالم مخلوق و اشتغال به تسبيح و تحميد ذات مقدس داشتند.
كافى بإسناده عن محمّد بن سنان قال كنت عند أبي جعفر الثّاني، عليه السّلام، فأجريت اختلاف الشّيعة، فقال: يا محمّد، إنّ اللّه تبارك و تعالى لم يزل متفرّدا بوحدانيّته، ثمّ خلق محمّدا و عليّا و فاطمة، فمكثوا ألف دهر، ثمّ خلق جميع الأشياء فأشهدهم خلقها و أجرى طاعتهم عليها و فوّض أمورها إليهم، فهم يحلّون ما يشاءون و يحرّمون ما يشاءون، و لن يشاءوا إلّا أن يشاء اللّه تعالى. ثمّ قال: يا محمّد، هذه الدّيانة الّتى من تقدّمها مرق، و من تخلّف عنها محق، و من لزمها لحق. خذها إليك يا محمّد. [2] و بإسناده عن المفضّل قال قلت لأبي عبد اللّه، عليه السّلام: كيف كنتم حيث كنتم في الأظلّة؟ فقال: يا مفضّل، كنّا عند ربّنا، ليس عنده أحد غيرنا في ظلّة خضراء، نسبّحه و نقدّسه و نهلّله و نمجّده، و ما من ملك مقرّب و لا ذي روح غيرنا
[1] كافى، ج 1، ص 183، «كتاب الحجة»، «باب معرفة الإمام و الرّدّ إليه»، از امام صادق (ع) روايت كرده است: «أبى اللّه أن يجرى الأشياء إلا بالأسباب ...» و همچنين و در بصائر الدرجات، ص 26، جزء اوّل، باب 4، حديث 2.
[2] «در كافى با سندش از محمد بن سنان روايت كرده كه او گفت من در محضر امام محمد تقى (ع) از اختلاف شيعه سخن گفتم، حضرت فرمود: «اى محمد خداى تبارك و تعالى همواره در يگانگى خود بيهمتاست. در آغاز محمد و على و فاطمه را آفريد، آنها هزار دوران بماندند. سپس همه چيزهاى ديگر را آفريد و ايشان را بر آفريدگان خود گواه گرفت و اطاعت ايشان را بر آنها مقرر ساخت و كارهاى آفريدگان را به آنها واگذاشت، پس آنها هر چه را خواهند حرام سازند و هر چه را خواهند حلال كنند، و هرگز نخواهند جز آنچه را كه خدا بخواهد.
سپس فرمود: «اى محمد، اين است آن آيينى كه هر كه از آن پيش افتد از دين بيرون رفته است، و هر كه از آن عقب بماند، نابود گردد، و هر كه با آن همراه باشد، به حق رسيده است. اى محمد، آنچه را گفتم مغتنم شمار.» اصول كافى، ج 1، ص 441، «كتاب الحجة»، «باب مولد النبى (ص) و وفاته»، حديث 5.