باقى و از خودى آثارى هست. پس از اين، مراتب ديگرى است كه ذكر آن مناسب مقام نيست.
پس، هر يك از اهل مراتب مذكوره بايد تفتيش حال خود كنند و خود را از هواهاى نفسانيه پاك و پاكيزه كنند تا از سبيل حق باز نمانند و از راه سلوك حقيقت گمراه نگردند، و ابواب رحمت و عواطف، در هر مقامى هستند، به روى آنها مفتوح گردد. و اللّه وليّ الهداية و التوفيق.
مقام دوم در بيان ذمّ طول امل است و در آن دو فصل است
فصل در بيان آنكه طول امل موجب نسيان آخرت است
بدان كه اول منزل از منازل انسانيت منزل يقظه و بيدارى است، چنانچه مشايخ اهل سلوك در منازل سالكان بيان فرمودهاند [1]. و از براى اين منزل، چنانچه شيخ عظيم الشأن شاهآبادى، دام ظله، بيان فرمودند، ده بيت است كه اكنون در مقام تعداد آن نيستيم، ولى آنچه اكنون لازم است بيان شود اين است كه انسان تا تنبه پيدا نكند كه مسافر است و لازم است از براى او سير و داراى مقصد است و بايد به طرف آن مقصد ناچار حركت كند و حصول مقصد ممكن است، «عزم» براى او حاصل نشود و داراى اراده نگردد. و هر يك از اين امور داراى بيان و شرحى است كه به ذكر آن اگر بپردازيم، به طول انجامد.
و بايد دانست كه از موانع بزرگ اين تيقظ و بيدارى، كه اسباب نسيان مقصد و نسيان لزوم سير شود و اراده و عزم را در انسان مىميراند، آن است كه انسان گمان كند وقت براى سير وسيع است، اگر امروز حركت به طرف مقصد نكند، فردا مىكند، و اگر در اين ماه سفر نكند، ماه ديگر سفر مىكند. و اين حال طول امل و درازى رجا و ظن بقا و اميد حيات و رجاء سعه وقت انسان را از اصل مقصد، كه آخرت است، و لزوم سير به سوى او و لزوم اخذ رفيق و زاد طريق باز مىدارد، و