اوّل از حق، و از ياد بردن دوم آخرت را مىپردازيم. و از خدا توفيق مىطلبيم.
مقام اول در ذمّ اتّباع هواى نفس و در آن چند فصل است
فصل در بيان آنكه انسان در ابتدا امر حيوان بالفعل است
بدان كه نفس انسانى گر چه به يك معنى، كه اكنون ذكر آن از مقصود ما خارج است، مفطور بر توحيد بلكه جميع عقايد حقه است ولى از اول ولادت آن در اين نشئه و قدم گذاشتن در اين عالم، با تمايلات نفسانيه و شهوات حيوانيه نشو و نما كند، مگر كسى كه مؤيّد من عند اللّه باشد و حافظ قدسى داشته باشد. و آن چون از نوادر وجود است، جزو حساب ما نيايد، ما متعرض حال نوع هستيم.
و در مقام خود مبرهن است كه انسان در اول پيدايش، پس از طى منازلى، حيوان ضعيفى است كه جز به قابليت انسانيّت امتيازى از ساير حيوانات ندارد. و آن قابليّت ميزان انسانيت فعليه نيست.
پس، انسان حيوانى بالفعل است در ابتداى ورود در اين عالم، و در تحت هيچ ميزان جز شريعت حيوانات، كه اداره شهوت و غضب است، نيست. و چون اين اعجوبه دهر ذات جامع يا قابل جمعى است، از اين جهت براى اداره آن دو قوّه صفات شيطانى را از قبيل كذب و خديعه و نفاق و نميمه و ساير شيطانتهاى ديگر نيز به كار مىبرد، و با همين سه قوّه، كه اصول مفسدات و مهلكات است، ترقى كند، و اينها نيز در او نموّ و ترقى روز افزون نمايند. و اگر در تحت تأثير مربى و معلمى واقع نشود، پس از رسيدن به حد رشد و بلوغ يك حيوان عجيب و غريبى شود كه در هر يك از شئون مذكوره گوى سبقت از ساير حيوانات و شياطين ببرد، و از همه قوىتر و كاملتر در مقام حيوانيت و شيطنت شود. و اگر بر همين حال روزگار بر او بگذرد، و جز