لب دوست
گرچه از هر دو جهان هيچ نشد حاصل ما
غم نباشد، چو بود مهر تو اندر دل ما
حاصل كوْن و مكان، جمله ز عكس رُخ توست
پس همين بس كه همه كوْن و مكانْ حاصِل ما
جمله اسرار نهان است درونِ لب دوست
لب گشا، پرده برانداز از اين مُشكل ما
يا بُكش يا برهان زين قفس تنگ مرا
يا برون ساز ز دل اين هوس باطل ما
لايق طوْف حريم تو نبوديم اگر
ازچهرو پس ز محبّت بسرشتى گِل ما؟