^ شرح مختصر اصطلاحات
آب
در اصطلاح عرفا، به معنى «فيض» و «معرفت» است.
آبروى
در متون عارفانه، به معنى «الهامات غيبى» است كه بر دل سالك وارد شود.
آدم
آدم ابو البشر (ع) جامع جميع اسماء خداوند و صفات الهى است. عرفا گويند كه انسان، عالم صغير است.
آشتى
در اصطلاح اهل معرفت، قبول عبادات سالك را گويند، با وسائط قربت.
آفاق
- افق
آفتاب
در اصطلاح، گاه به معنى حيات است و گاه وجود (على الاطلاق)؛ به معنى دانش و معرفت نيز آمده است. همچنين كنايه از اشراقات ربّانى است.
آينه
مراد، قلب انسان كامل است.
ابر
كنايه از حجابى است كه مانع وصول بود.
ابرار
نيكان و خوبان؛ در اصطلاح، بندگان خاص خداوندند كه مدارجى از «سير الى اللّه» را پيمودهاند.
ابرو
ازآنجاكه صفت الهى، حاجب ذات اوست به «ابرو» تعبير مىگردد.
ابليس
از ريشهى ابلاس به معنى نوميد كردن. همان است كه آدم را در بهشت فريفت. ابليس، مظهر تكبّر و خودبينى است.
احوال
- حال
اختيار
در برابر «جبر» است ولى در لسان عرفا آن