نقطه عطف
خم را بگشا به روى مستان
بيزار شو از هواپرستان
از من بپذير رمزِ مستى
چون طِفل صبور، در دبستان
آرام ده گُل صفا باش
چون ابر بهار در گُلستان
تاريخچه جمال او شو
بشنو خبر هزاردستان
بردار پياله و فروخوان
بر مىزدگان و تنگدستان
اى نقطه عطف راز هستى
برگير ز دوست، جام مستى