اسير نفس
فاطى اگر از طارُم اعلى گُذرى
از خاك گُذشته، از ثُريّا گُذرى
هيهات، كه تا اسير ديو نفسى
از راه «دَنا» سوى «تَدَلّى» گُذرى
فريادرس
در هيچ دلى نيست بجز تو هوسى
ما را نبود بغير تو دادرسى
كس نيست كه عشق تو ندارد در دل
باشد كه به فرياد دل ما برسى