ما عرفناك
فاطى كه ز من نامه عرفانى خواست
از مورچهاى تخت سُليمانى خواست
گويى نشنيده «ما عَرَفْناكْ» از آنك
جبريل از او نفخه رحمانى خواست
تشنه پاسخ
اى دوست هرآنچه هست نور رُخ تو است
فريادرس دل، نظر فرّخ تو است
طى شد شب هجر (قدر) و مطلع فجر نشد
يارا! دل مُرده تشنه پاسخ تو است