نام کتاب : سخنرانی نویسنده : سخنرانی جلد : 1 صفحه : 575
مناظرات امام رضا علیه السلام در باب امامت و توحید
کد مطلب: ٧٢٣٠ تاریخ انتشار: ١٦ شهریور ١٣٩٣ - ١٩:٣٨ تعداد بازدید: 2820 سخنراني ها » شبکه ولايت مناظرات امام رضا علیه السلام در باب امامت و توحید
حبل المتین 93/06/16
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 16 / 06 / 93
مجری :
سلام خداوند بر پیامبر رحمت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) و شما عزیزان . فرا رسیدن میلاد باسعادت هشتمین خوشید امامت و ولایت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را تبریک و تهنیت عرض می کنیم . طبق معمول هفته های گذشته در برنامه حبل المتین در خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم .
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و ارجمند شبکه ولایت در هر جای این کره خاکی که هستند ، سلام عرض می کنم . میلاد نور ، میلاد بزرگترین هدیه الهی برای شیعیان به ویژه ایرانیان ، میلاد امام هشتم (علیه السلام) را به پیشگاه مقدس فرزند بزرگوارشان ، آقا بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه ) و همه علاقمندان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به ويژه شما بینندگان عزیز و گرامی تبریک عرض می کنم .
خداوند را قسم می دهم به آبروی امام هشتم عیدی ما را فرج موفور السرور بقیه الله الاعظم ﴿عجل الله تعالی فرجه الشریف ﴾ قرار دهد و در مرتبه بعد همه ما و شما را حاجت روا فرماید . گرفتاری ها و دغدغه های فکری ما را بر طرف کند ، دعاهایمان را به اجابت برساند . ان شاء الله
مجری :
بینندگان عزیز ! همان گونه که می دانید و در جریان آن قرار دارید ، امروز روز عید و روز میلاد آقا امام رضا (علیه السلام) ، ولی نعمت ما ایرانی ها بود و الان در آمریکا و کانادا روز ولادت آقا علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیه والسلام ) است .
بنده در این جا از حضرت استاد سؤالی داشتم مبنی بر این که حضرت استاد ! یکی از کارهای شما که در بین صدها کار شما انصافا ماندگار شده و به عنوان باقیات الصالحات خواهد ماند ، موسوعه امام رضا (علیه السلام) است . کار بسیار ارزشمند که شاید لازم باشد بیش از این بینندگان و شيعيان عزیز و اهل سنت با آن آشنا شوند . به همین علت از شما تقاضا دارم که به مناسبت میلاد با سعادت آن حضرت ، گزارشی در خصوص این کتاب بدهید .
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
یکی از توفیقات خدای عالم منت گذاشت از باب يا مبتدءا بالنعم قبل الاستحقاقها به ما کرم نمود ، توفیق نوشتن موسوعه بعضی از معصومین بزرگوار است که موسوعه امام جواد ﴿علیه السلام) در دو جلد تألیف و چاپ شد . موسوعه امام هادی ﴿علیه السلام ) در چهار جلد ، موسوعه امام حسن عسگری ﴿علیه السلام ) در شش جلد ، موسوعه امام رضا ﴿علیه السلام) در هشت جلد است که این ها در حقیقت محصول حدود نه سال کار ما و دوستان ما در لجنه تحقیق بوده .
این موسوعه در حقیقت می توان گفت زندگینامه امام رضا ﴿علیه السلام) است از لحظه ولادت تا آخرین روز شهادت می باشد . سخنان آن حضرت در موضوعات مختلف از جمله احکام ، تاریخ ، تفسیر ، طب است که ما کل این موضوعات را در 9 باب ، 62 فصل با 3476 حدیث تدوین شده ؛ یعنی ما فقط از امام رضا (علیه السلام) 3476 حدیث داريم ، به اندازه یک سوم از صحاح آقایان اهل سنت .
هم چنین سخنان دیگر معصومین و بزرگان دینی اعم از شیعه و سنی در باره امام رضا (علیه السلام) را در این هشت جلد بیان کرده ایم كه اگر بخواهیم جلد به جلد این ها را معرفی کنیم ، جلد اول این کتاب شامل تاریخ ولادت ، نسب ، نام ها ، مدت عمر ، تاریخ شهادت ، مدفن و فضائل حضرت و نصوصی که دلالت بر امامت ایشان از ائمه گذشته یا از خود حضرت و یا از بعضی از صحابه داریم را بیان کردیم .
علائم امامت در وجود حضرت ، معجزاتی که از امام رضا ( علیه السلام) در زمان حیات حضرت ثبت شده است . البته بنده عرض کنم که اولین کتابی که از من چاپ شده ، کتاب در حریم طوس بود که شامل کلیه زیارت های امام رضا (علیه السلام) ، فضائل زیارت آن حضرت ، معجزات و کرامات ایشان تا سال 1374 که این کتاب چاپ شد ، بنده به حرم امام رضا (علیه السلام) رفتم و کل پرونده های شفا یافتگان را دوستان در اختیارم قرار دادند و به دقت مطالعه کردم . بعضی از این افرادی که مثلا در تهران یا جاهای دیگر برای درمان بیماری به پزشک مراجعه کرده بودند و پاسخی از آن ها در یافت نکرده بودند ، به امام رضا (علیه السلام) پناه آورده و شفا پیدا کرده بودند و پزشکان هم صحت آن ها را تأیید کردند .
تعدادی از این معجزات را بنده در این کتاب بیان کردم . در کنار آن ها زیارت عاشورا ، زیارت جامعه کبیره را سعی کردم با یک قلم سلیس و روان ترجمه نمودم . به صورت جیبی هم چاپ شد تا به هر کس به زیارت امام رضا (علیه السلام) رفت ، آن را با خود داشته باشد . خدا بیامرزد آقای طباطبایی ، نوه صاحب عروه ، می گفت : من هر زمان که به زیارت امام رضا (علیه السلام) می روم ، این کتاب شما را همراه خود می برم و تعدادی از روایاتی را که در فضائل زیارت امام رضا (علیه السلام) هست را می خوانم و حال خوبی پیدا می کنم و بعد شروع به زیارت می کنم .
بانی پیدا شد و حدود 5000 جلد چاپ شد و الان هشت سالی می شود که چاپ آن تمام شده و دیگر چاپ نشد . مگر این که باز هم بانی پیدا شود ؛ چون من دوست ندارم روی این کتاب قیمت بخورد . حتی تعدادی از کتاب فروشی های مشهد آمدند و از بنده تقاضا کردند ، کتاب دوباره چاپ شود و حق التألیف هم بدهند ؛ اما بنده حاضر نیستم نه از این کتاب و نه از دیگر تألیفاتم حق التألیف بگیرم .
اگر کسی حاضر است این کتاب را به صورت رایگان در اختیار مردم قرار دهد ، چاپ کند ؛ ولی این که روی کتاب قیمت بگذارند ، بنده معذورم .
علی ای حال در این کتاب معجزات امام رضا (علیه السلام) را تا سال 1374 به صورت مفصل بیان کردیم . در جلد دوم موسوعه امام رضا (علیه السلام) شامل زیارت ، توسل ، سخناني از بزرگان شيعه و اهل سنتدرباره شخصیت امام رضا (علیه السلام) ، سیره و سنن حضرت ، برخورد ایشان با خلفای معاصر خود و مسائل اعتقادی اعم از توحید ، نبوت و امامت و آن چه که در این رابطه بوده ، در این کتاب بیان کردیم .
در جلد سوم در ادامه همان بحث جلد دوم ، مباحث مربوط نبوت ، امامت ، امامت خاصه ، معاد ، شفاعت و بخشی از احکام فقهی را ما مطرح کرده ایم .
جلد چهارم کلا مربوط به مباحث فقهی است که از طهارت تا دیات ، بیان نمودیم . در ادامه بحث صلاه ، صوم ، خمس ، زکات و جهاد و تقیه را هم آورده ایم .
جلد پنجم این کتاب در حقیقت سخنان امام هشتم (علیه السلام) در تفسیر آیات قرآن کریم است. هر چه از سوره حمد تا سوره ناس در کتب شیعه و سنی از امام رضا (علیه السلام) در تفسیر آیات آمده ، ما بیان کردیم . دعا ها ، پند ها و موعظه ها یا بعضا اشعاری که از حضرت نقل شده را هم آورده ایم .
جلد ششم شامل فلسفه و علل احکام است که از امام رضا (علیه السلام) پرسیدند که فلان حکم چرا این چنین است ؟ و حضرت فلسفه آن را بیان کرده است . احتجاجات و مناظراتی که از امام رضا (علیه السلام) بوده ، نامه هایی که امام رضا (علیه السلام) به شخصيت ها و بزرگان نوشته اند ، در همین جلد قرار گرفته است .
جلد هفتم ، مجموعه ای از احادیث امام رضا (علیه السلام ) است كه از دیگران نقل شده است مثلا امام جواد (علیه السلام) یا امام هادی (علیه السلام) يا امام حسن عسگری (علیه السلام) نقل کرده و هم چنین فرق مذهبی که در زمان امام رضا (علیه السلام) بوده مثل فرقه فتحی ها ، واقفی ها . وکلای حضرت که در شهرهای مختلف بوده را هم در این جلد بیان کرده ایم . در بخش پایانی جلد هفتم کل اصحاب امام رضا (علیه السلام) و کل کسانی که از امام رضا (علیه السلام) روایت نقل کرده اند .
هر آن چه که در توانمان بود در کتب شیعه و سنی ، رایانه و اینترنت و غیره ، کسانی که از امام هشتم (علیه السلام) روایت نقل کرده چه شیعه باشند و چه سنی یا مربوط به فرق غیر دوازده امامی باشد را بیان کرده ایم .
در جلد هشتم ما براي اولين بار سي و يك رقم فهرست براي موسوعه بيان كردیم که شامل آیات ، روایات ، اماکن ، بلاد ، فرق را آورده ایم . بنده احساس می کنم کمتر کتابی است حتی در میان اهل سنت برای یک کتاب معمولا چهار یا پنج نوع فهرست بیان نمی کنند . ما در این موسوعه سی و یک رقم فهرست که هر کس از هر کانالی بخواهد به این گنجینه احادیث امام هشتم (علیه السلام) برسد ، بیان کردیم .
این هم خلاصه ای از هشت جلد کتابی بود که به توفیق خدای عالم تألیف شد و در مشهد مقدس هم رونمایی شد و دوستان از ما تقدیر کردند . در آخر عرضم اجازه دهید جمله ای را که حافظ دارد را بیان کنم :
ای دل غلام شاه جهان باش ، شاه باشد پیوسته در حمایت لطف اله باش
آن را که دوستی علی نیست ، کافر است گو زاهد زمان و گو شیخ راه باش
امروز زنده ام به ولای تو یا علی فردا به روح پاک امامان ، گواه باش
قبر امام هشتم و سلطان دین رضا از جان ببوس ، بر در آن بارگاه باش
دستت نمی رسد که بچینی گلی ز شاخ باری به پای گلبن ايشان ، گیاه باش
مرد خدا شناس که تقوا طلب کند خواهی سفید جامه و خواهی سیاه باش
حافظ طریق بندگی شاه پیشه کن و آن گاه در طریق چو مردان راه باش
این هم شعر حافظ شیرازی که بنده معتقدم حق مطلب را با این شعر ادا کرده اند . شعری هم جناب حسان دارد که بد نیست در پایان عرائضم آن را بیان کنم :
در زمان ما که هر کالا به هر جا در هم است/ خوب و بد ، معیوب و سالم ، زشت و زیبا در هم است
گر خریداری کند کالای خوب از بد جدا / با تشر گوید فروشنده که آقا در هم است
یا علی ! یاران خوبت را مکن از بد جدا / رو سیاه و رو سفیدش جان مولا در هم است
از محبانت کسی از لطف تو محروم نیست / چون که در دریا صدف ها با خزف ها در هم است
مجری :
امشب به مناسبت میلاد با سعادت آقا امام رضا (علیه السلام) ، می خواهیم بیشتر به زندگینامه حضرت بپردازیم . یکی از موضوعات و برهه هايي كه در زندگی آقا امام رضا (علیه السلام) به چشم می خورد و استاد هم در معرفی کتابشان یکی از عناوینی که به صورت مجزا به آن پرداخته اند ، بحث مناظرات امام رضا (علیه السلام) می باشد ؛ چه در داخل دایره اسلام و مخالفان مذهبی و چه با سایر ادیان
حضرت استاد ! ما دوست داریم از این مناظرات بیشتر بدانیم و محور مناظرات ایشان داشتند و مباحثی که مطرح شده با مذاهب اسلامی و سایر ادیان چه بوده . ما از شما تقاضا داریم که کلیاتی را در این خصوص بیان نمایید .
مناظرات امام رضا (علیه السلام) و محور آن ها
در رابطه با مناظراتی که حضرت داشتند ، شاید حدود ده الی دوازده جلسه نیاز است که مجموعه ای از این مناظرات را که حضرت داشتند ؛ چه با علمای اهل سنت و چه با صائبی ها که همان تابعین دین حضرت ابراهیم (علیه السلام) بودند ، چه با یهودی ها و چه با مسیحی ها ، بیان شود؛ چون این مناظرات بسیار مفصل است .
یکی از مناظراتی که خیلی سر و صدا ایجاد کرد و به قول امروزی ها مثل توپ صدا کرد ، مناظره امام رضا (علیه السلام) با عمران صائبی بود که خودش مشرک بود ؛ اما در علم کلام و فن خطابه متخصص و شهره جهانی داشت . امام به سؤالات و مناظرات ایشان پاسخ دادند و نتوانستند به سؤالات حضرت جوابی بدهند ، در همان جلسه به اسلام مشرف شدند و به حقانیت اسلام و امامت حضرت اعتراف کردند .
هم چنین مناظره حضرت با آقای جاسلیق که از علمای بزرگ یهود و از شخصیت های شناخته شده بود و آوازه جهانی داشت . امام رضا (علیه السلام) با ایشان هم مناظرات طوفانی داشتند که الحق خواندنی است و دوستان می توانند در جلد ششم از موسوعه امام رضا (علیه السلام) ، صفحه 129 بخوانند.
و هم چنین با علمای بزرگ مسیحیت ، مثل علی بن غره نصرانی که باز هم از شخصیت های مشهور و جهانی بود و در بحث مناظره ید طولایی داشت که در جلد ششم ، صفحه 88 از این کتاب آورده ایم . هم چنین مناظراتی که با اهل کلام و علمای بزرگ اهل سنت داشتند . دوستان می توانند به جلد ششم ، صفحه 122 مراجعه کنند .
یکی از مناظراتی که بنده می توانم به عنوان نمونه عرض کنم . مناظره ای بود که مأمون عباسی داشتند. مأمون با همه خباثتی که داشتند با تحریک بعضی از عباسی ها ، به دنبال این بودند که آن حضرت در پاسخ دادن عاجز بدانند و از محبوبیت ایشان در بین مردم کاسته شود.
عباسی او را تحریک کردند که شما مناظره ای با امام رضا (علیه السلام) و علماي اهل سنت به همین منظور ترتیب دهید .
مأمون هر چه گفت که من این خاندان را می شناسم و این مناظرات جایگاه اجتماعی امام رضا (علیه السلام) را بالا می برد ، باور نکردند حتی نسبت به امام جواد (علیه السلام) هم چنین برداشتی داشتند. مأمون عباسی دستور داد تعدادی از علمای بزرگ اهل عراق و خراسان جمع شدند .
در آن مناظره بحث بر سر این مسأله بود که آیا اهل بیت (علیهم السلام) انتخاب شده خداوند هستند یا نیستند ؟ این ها سؤال کردند که یابن رسول الله ! شما كه مدعی هستید اهل بیت (علیهم السلام) مصطفی و انتخاب شده خدا هستند ، دلیل قرآنی شما چیست ؟
معمولا روش ائمه (علیهم السلام) این بود که در ابتدا نسبت به اولیات و بدهیات بحث از طرف مقابل اعتراف می گرفت ؛ چون روش منطقی هم این گونه است و زمانی که طرف مقابل اعتراف کرد ، دیگر نمی تواند انکار کند .
لذا آقا امام رضا (علیه السلام) در غالب مناظراتشان و سایر ائمه (علیهم السلام) و صحابه آن ها هم اين گونه بودند و بنده هم به دوستان و علما و طلاب ، مخصوصا عزیزانی که در بحث مناظره شرکت می کنند ، تلاش کنند در هر موضوعی که می خواهند بحث کنند ، اولیات و پایه های آن بحث را جدا کنند . مثل ساختمانی که می خواهند بسازند ، ابتدا پایه ها را می سازند و بعد دیوار ها بر آن قرار می گیرد .
اول بدیهیات را به طرف مقابل می گوییم و از او اعتراف می گیریم که آیا قبول دارد یا نه ؟ اگر قبول داشت ، وارد بحث می شویم . مثلا از کتاب ها ، کدام کتاب را قبول داری ؟ اگر حدیثی از صحیح بخاری بیاورم ، آیا می پذیری ؟
لذا روی این جهت امام رضا (علیه السلام) از آن ها پرسیدند : مراد از ياسين در قرآن کیست ؟
آن ها دیدند هیچ راهی ندارد ؛ چون يس . وَالْقُرْآَنِ الْحَكِيمِ . إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ، خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است . همه آن ها گفتند : بدون شک مراد از یاسین ، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است . بعد امام رضا (علیه السلام) چند آیه از سوره صافات را برای آن ها خواند . فرمودند : حضرت نوح (علیه السلام) انتخاب شده خداوند هست یا نه ؟ گفتند : بله . فرمودند : خداوند عالم در آیه 80 سوره صافات می فرماید : سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ. این آیه درست است ؟ گفتند : بله .
حضرت ابراهیم (علیه السلام) انتخاب شده خداوند هست یا نه ؟ گفتند : بله . خداوند عالم در آیه 110 می فرماید : سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ. حضرت موسی و هارون (علیهم السلام) انتخاب شده خداوند هستند یا نه ؟ گفتند : بله . خداوند در آیه 120 می فرماید : سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ .
حضرت فرمودند : خداوند بر نوح سلام فرستاد ، نفرمود : بر آل نوح . بر ابراهیم سلام فرستاد ، نگفت : سلام بر آل ابراهيم . بر حضرت موسی و هارون سلام فرستاد ؛ ولی به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که رسید ، گفت : سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ.
خداوند به حدی برای آل یاسین احترام قائل است که در ردیف مصتفین ، کسانی که انتخاب شده هستند ، آورده است . پس مراد از آل یاسین ، آل محمد (صلی الله علیه و آله) است و این دلیل قرآنی است که آل محمد (صلی الله علیه و آله) از منتخبین خداوند هستند .
این جا بود که مناظره کنندگان از پاسخ دادن ، عاجز شدند و مأمون به آن ها گفت : من به شما نگفتم که این ها معدن نبوت و آگاه به تمام معانی و مفاهیم قرآنی می باشند .
اگر دوستان بخواهند این مناظره را در موسوعه امام رضا (علیه السلام) ببینند ، در جلد پنجم ، صفحه 155 ، در عیون اخبار الرضا مرحوم شیخ صدوق (ره) ، جلد 3 صفحه 214 و آقای قندوزی حنفی در ینابیع الموده ، چاپ جدید جلد اول ، صفحه 142 این مناظره را آورده اند .
بنده برای روشن شدن این قضیه که ال یاسین است یا آل یاسین ، روایتی را از صحیح بخاری می خوانم . گرچه مدتی قبل یکی از کارشناسان این شبکه های وهابی گفته بود هر کس بگوید : آل یاسین است ، کافر هست .
در صحیح بخاری ، جلد 4 ، صفحه 138 ، حدیث 3431 ، کتاب احادیث الانبیاء ، بخاری در این کتاب در تفسیر آیه 33 سوره آل عمران : ان الله اصطفی آدم و نوح وآل ابراهیم و آل عمران علی العالمین.
از ابن عباس نقل می کند :
قال بن عَبَّاسٍ وَآلُ عِمْرَانَ الْمُؤْمِنُونَ من آلِ إبراهيم وَآلِ عِمْرَانَ وَآلِ يَاسِينَ وَآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله عليه وآله﴾ يقول ﴿إِنَّ أَوْلَى الناس بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ﴾ ...
صحیح بخاری ، ج3 ، ص 1264
در رابطه با این که مراد از آل یاسین ، در این جا آل یاسین است یا الیاسین ؟ قبلا هم این مطلب را در شبکه به صورت مفصل بحث کرده ام که آقایانی که می گویند مراد آل یس است نه ال یس ، به این روایت استدلال می کند :
طبری میگوید: :
وقرأ ذلك عامة قراء المدينة : سلام علي آل ياسين بقطع آل من ياسين .
طبری می گوید : همه قراء مدینه ، سلام علی آل یاسین می خوانند .
طبری ، جامع البیان ، ج 23 ، ص 115
قابل توجه کارشناس وهابی که گفته اگر آل یاسین بخواند ، کافر است . یعنی در این جا همه قراء مدینه کافر هستند.
شوکانی میگوید:
قرأ نافع وابن عامر والاعرج وشيبة علي آل ياسين باضافة آل بمعني آل ياسين .
شوکانی ، فتح القدیر ، ج 4 ، ص 409
ابن ابی حاتم که ابن تیمیه می گوید : تفسیر ابن ابی حاتم و تفسیر طبری از تفاسیر مورد اعتماد است ، من التفاسیر التی یعتمد علیها فی المنقولات . که ابن تیمیه این مطلب را در منهاج السنه ، جلد 6 ، صفحه 167 بیان کرده است .
روی ابن ابي حاتم عن الحسن في قول الله : يس والقرآن الكريم قال : يقسم الله بما يشاء ، ثم نزع بهذه الآية سلام علی آل ياسين كانه يري انه سلم علي رسوله .
ابن ابی حاتم در تفسیر خود از حسن بصری نقل می کند که می گوید : سلام علی آل یاسین .
تفسير ابن ابي حاتم ، ج 10 ، ص 3188
ابن ابی حاتم از ابن عباس نقل می کند که گفت:
سلام علی آل ياسين قال : نحن آل محمد ال ياسين .
: سلام علی آل یاسین . و گفت : ما آل محمد ، آل یاسین هستیم .
تفسیر ابن ابی حاتم ، ج 10 ، ص 3225
قرطبی هم در تفسیر خود می گوید :
وروی عن ابن عباس مسعود و غيرهما : ان معناه يا انسان وقالوا في قوله تعالي : سلام علي آل ياسين (صافات / 130 ) اي آل محمد .
ابن عباس از عبد الله بن مسعود و غیرهما نقل می کند که مراد در این جا سلام علی آل یاسین ...
قرطبی ، تفسیر قرطبی ، ج 15 ، ص 4
ابن کثیر هم در تفسیر خود چنین بیان کرده :
سلام علی آل ياسين يعني آل محمد صلي الله عليه وسلم .
ابن كثیر ، تفسیر ابن کثیر ، ج 4 ، ص 22
به نظر شما همه این علمای اهل سنت ، کافر هستند ؟ بنده اگر بخواهم می توانم بیش از شصت مورد از کتب اهل سنت را سراغ دارم که آل یاسین را الیاسین نخوانده اند ؛ بلکه سلام علی آل یاسین خوانده اند . حال اگر آقایان می خواهند تکفیر کنند ، حرفی نیست ؛ چون اولین شرط وهابیت ، تکفیر است و اگر تکفیر را از این ها بگیرید ، چیز دیگری ندارند . چون تفسیر قرآن که نمی دانند ، به احادیث هم که آشنایی ندارند و هیچ کس غیر از این ها ، معصوم نیستند . نه مسلم ، نه بخاری ، نه عبد الله بن مسعود و نه دیگر صحابه معصوم هستند ؛ حتی قرآن را هم می گویند : قابل نقد است و اگر بخواهیم تکفیر را از این ها بگیریم ، چیزی برایشان باقی نمی ماند و اصولا وهابیت با تکفیر است که زنده است .
شما عزیزان هم دیدید که این همه از بزرگان اهل سنت ، صحابه و شخصیت های علمی ، آل یاسین خوانده اند و آل یاسین یعنی آل محمد (صلی الله علیه و آله) .
مجری :
این هم نمونه ای از مناظرات آقا امام رضا (علیه السلام) بود که مناظره و استدلالی قرآنی بود و اگر به کتاب موسوعه امام رضا (علیه السلام) مراجعه کنید ، می توانید این مناظرات را به صورت کامل مشاهده کنید .
اما یکی از مواردی که وهابیت با آن مشکل دارد ، بحث توحید است . فکر می کنم که کاملا مشخص شده که این ها اساسا با توحید مشکل دارند و بهانه هایی که می آورند ، مربوط به بحث توحید می باشد . یکی از فجایع اعتقادی که آن ها دارند ، بحث رؤیت خداوند در روز قیامت است و این که منکرین این موضوع را کافر می دانند .
حضرت استاد ! ما تقاضا داریم که در این خصوص توضیحاتی را بیان کنید .
رؤیت خدا در قیامت ، از دیدگاه وهابیت:
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
اگر به فتاوای آقای بن باز ، مفتی اعظم عربستان سعودی ، مراجعه کنید که در سایت ایشان هم وجود دارد . در برج 8 ، سال 1407 حدود 28 سال قبل شماره 2 / 717 :
از ایشان سؤال کردند آیا کسانی که معتقد به رؤیت خداوند ، مخصوصا رؤیت در قیامت نیستند ، آیا می توان پشت سر او نماز خواند یا نه ؟ ایشان فتوا داده اند :
من ينكر رؤيت الله في الآخرة لا يصلي خلفه وهو كافر عند اهل السنة و الجماعة .
كسي كه منكر رؤیت خداوند در آخرت باشد ، نمی توان پشت سر او نماز خواند و او نزد اهل سنت و جماعت ، کافر است .
بنده کاری ندارم که در این جا اهل سنت چنین عقیده ای را دارند یا نه ؟ اما زمانی که از امام رضا(علیه السلام) پرسیدند : يا بن رسول الله ! اخبرنی اما اختلف فيه الناس من الرؤية ؟
این جا اختلاف فقط مربوط به بن باز نیست ، در زمان امام رضا (علیه السلام) هم بوده است . مردم اختلاف دارند که خداوند در قیامت دیده می شود یا نه ؟ امام رضا (علیه السلام) فرمودند :
در این آیه مراد از ابصار ، چشم ظاهری و سر نیست ؛ بلکه مراد از ابصار در هر کجا که کلمه رؤیت آمده ، رؤیت و چشم قلبی است . خدای عالم و ذات اقدس ربوبی ، به قدری عظمتش بالا و لا یتنها است که وهم ها و خیال ها به آن جا نمی رسد .
شیخ صدوق (ره) ، امالی ، ص 334
ما هر آن چه که از خداوند تصور می کنیم ، تصورات و مخلوقات ذهنی ما است نه ذات اقدس ربوبی . خدای عالم را تصورات قلبی نمی تواند ، درک کند ؛ چون قلب ما محدود است و ذات اقدس الهی نامحدود است . محدود نمی تواند محیط به نامحدود باشد . زمانی که تصورات قلبی ما نمی تواند او را تصور کند ، چگونه این چشم های سر بتواند او را ببیند.
هم چنین ما این بحث را به صورت مفصل در موسوعه امام رضا (علیه السلام) ، جلد پنجم ، صفحه 24 بیان کرده ایم .
جالب این است که امام رضا (علیه السلام) در رابطه با قضیه حضرت موسی (علیه السلام) اشاره می کند كه مي گوید:
حضرت موسی (علیه السلام) با توجه به درخواست بنی اسرائیل می گوید : خدایا خود را به من نشان بده تا به تو نگاه کنم . خداوند فرمود : هرگز نمی توانی مرا ببینی ،
در این جا نمی گوید لن ترانی فی الدنیا بل ترانی فی الاخره . لن، نفی ابد است و ابد هم برای ابد دنیوی نیست ، ابد برای تمام دنیا و آخرت است .
در ادامه خداوند برای این که به حضرت موسی (علیه السلام) بفهماند که ذات اقدس الهی ، قابل رؤیت نیست ، فرمود :
موسی به کوه نگاه کن . خداوند عالم به کوه تجلی کرد و گفت : ببین این کوه با تجلی من می تواند بر جای خود بماند ؟ خدای عالم ذره ای از عظمت خود را بر کوه تاباند . کوه از هم پاشیده شد و حضرت موسی (علیه السلام) هم از این عظمت الهی و نابودی کوه افتاد و غش کرد . زمانی که به هوش آمد و عرضه داشت خدایا من به سوی توبه کردم. زمانی که نزد قومش رسید ، گفت : اگر چنین باشد....
موسوعه امام رضا (علیه السلام) ، ج 5 ، ص 39
امام رضا (علیه السلام) در رابطه با بعضي از آیاتی که وجود دارد مثل وجوه یومئذ ناظره می فرماید :
مُشْرِقَةٌ تَنْتَظِرُ ثَوَابَ رَبِّهَا.
صورت هايي كه در روز قیامت خشنود هستند یا نگاه می کنند ، عظمت پروردگارشان را می بینند . نه این که نستجیر بالله ذات اقدس ربوبی را ببینند .
اگر کسی واقعا بخواهد موجودی را ببیند ، این موجود باید محاط فکر انسان باشد . علاوه بر این که در دیدن شرائطی است که نور در چه جهتی باشد و در چه شرائطی شکسته شود تا یک جسم دیده شود . ذات اقدس ربوبی منزه از هر گونه جسم و جسمانیت است . این عقیده ای است که از ناحیه بنی اسرائیل وارد شده و از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) چه در دنیا و چه در آخرت امکان پذیر نیست و این عقیده یک عقیده باطل از دیدگاه آن حضرات است ، حال گوینده هر کسی که می خواهد باشد .
مجری :
این هم نظر دیگری از وهابی ها که هر کس رؤیت خداوند را قبول نداشته باشد ، تکفیر می کنند . اما استاد عزیز ! یکی از موارد اختلافی که در زمان امام رضا (علیه السلام) ، به خصوص زمانی که بحث اشاعره و معتزله هم مطرح شده بود و یک انحراف توحیدی به حساب می آمد ، بحث اعتقاد به مخلوق بودن یا نبودن قرآن هست . دوست داریم در این خصوص هم توضیحاتی را بیان کنید و این که موضع آقا امام رضا ﴿علیه السلام) در رابطه با این موضوع چه بود ؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
بحث خلق قرآن ، یکی از مصیبت های بزرگی بود که بر جامعه اسلامی تحمیل شد . در زمان هارون الرشید شخصی گفت : قرآن مخلوق است و هر کس بگوید مخلوق نیست ، کافر است . مأمون خلاف آن را مطرح کرد . غرض این بود که می خواستند علمای اسلامی را مشغول این بحث ها کنند و از این که فکر کنند که یک حاکم ظالم و مستبدی هم هست و این که به فکر قیام و براندازی این حکومت ها باشند ، به خودشان مشغول شوند .
در حقیقت بحث خلق قرآن یک توطئه حکومتی بوده است . هر کسی یک نظری داد ، ابن تیمیه در کتاب درء التعارض ، جلد 2 ، صفحه 96 می گوید :
من قال مخلوق فهو کافر عليه لعاعن الله و الملائکة و الناس اجمعين .
، هر کس بگوید قرآن مخلوق است ، کافر است و لعنت ملائکه ، خداوند و همه مردم بر او باد .
یابن رسول الله نظر شما اهل بیت (علیهم السلام) در مورد مخلوق بودن یا نبودن قرآن چیست ؟ حضرت فرمودند : نه خالق است و نه مخلوق ؛ بلک قرآن کلام خداوند است .
شيخ صدوق (ره ) ، توحید ، ص 223
مخلوق بودن یا نبودن قرآن هر دو مورد نادرست است . قرآن کلام خداست ، به شما ارتباطی ندارد که مخلوق است یا غیر مخلوق و اصولا این واژه در مورد قرآن نادرست است . امام رضا (علیه السلام) با این کلام خود خط بطلان بر هر دو گروه کشید ؛ چه کسانی که قائل به غير مخلوق بودن قرآن بودند و چه کسانی که قائل به مخلوق بودن قرآن بودند .
این بحث ها ، بحث هایی بود که مي خواستند جامعه اسلامی را مشغول كنند و حکومت ها را در حاشیه امن قرار دهند .
مجری :
حضرت استاد ! شما در فرمایشات خود عباراتی را در خصوص فضیلت زیارت امام رضا (علیه السلام) بیان کردید که در کتاب حریم طوس خود هم مطرح کرده بودید . با توجه به این که ایرانی ها بیش از مردمان سایر بلاد اسلامی به زیارت آن حضرت می روند ، شاید دوست داشته باشند که مقداری از آن فضائل را هم ذکر کنید .
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
در این خصوص حدود پنجاه روایت در کتاب حریم طوس آورده ایم . در کتاب عیون اخبار الرضا ، جلد 2 ، صفحه 255 از امام رضا (علیه السلام ) نقل شده كه مي فرمايند :
اين كه اگر کسی بخواهد قصد سفر کند برای زیارت قبری غیر از قبور ما اهل بیت (علیهم السلام) باشد ، جایز نیست . من با سم کشته می شوم و در یک جای غریبی ، دفن می شوم . هر کس بار سفر به طرف زیارت من ببندد ، دعای او به اجابت می رسد و گناهش بخشیده می شود .
عیون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص 255
همین امروز شنیدم که آقای عباسی عبارت ابن حبان را نقل کردند که می گوید :
من بارها به زیارت امام رضا (علیه السلام) رفته ام ، دعا کردم و دعاهای من به اجابت رسيد و مشکل من حل می شد . من این را بارها تجربه کرده ام .
ابن حبان یک شخصیت مشهور اهل سنت است که ذهبی در مورد او می گوید :
الحافظ الامام العلامة .
ذهبی ، تذکره الحفاظ ، ج 3 ، ص 920
این آقایانی که می گویند توسل و زیارت ، شرک است در این باره چه می خواهند بگویند . این کلام از کسی است که ذهبی در باره او واژه علامه و امام را به کار برده شده و تضعیف هیچ تضعیفگری در باره او مورد قبول نیست .
بنده در این باره روایات زیادی را سراغ دارم که از خود امام رضا (علیه السلام) و سایر ائمه (علیهم السلام) است که فرمودند :
هر کس مرا زیارت کند ، ثواب صد هزار شهید دارد ....
نكته جالب دیگری را بیان کنم که از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده که می فرمایند :
پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد ، هیچ گرفتاری نیست که در حرم امام رضا (علیه السلام) زیارت کند ؛ مگر این که خداوند گرفتاری او را برطرف کند . ( شیعه ، سنی و ادیان دیگر باشد )
روایت دیگری که هم در کتب شیعه نقل شده و هم در کتب اهل سنت که امام رضا (علیه السلام) فرمودند :
هر کس مرا در این دیار غربت زیارت کند ، من در سه جا به زیارت او می روم و از گرفتاری ها او را نجات می دهم . اولین جا ، جایی است که پرونده ها را بررسی می کنند ، پرونده خوب ها را به دست راست می دهند و پرونده بدها را به دست چپ می دهند . آن جا ست که من به فریاد زائرین خود می رسم ؛ اگر پرونده اش به دست چپش بود و باید راهی جهنم شود ، پرونده اش را به دست راستش می دهم .
دومین موقع ، زمانی است که می خواهند از صراط عبور کنند . سومین موقع هم آن جایی است که خوب و بد را می سنجند .
شیخ طوسی (ره) ، من لایحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 584
حاکم نیشابوری ، تلخیص تاریخ نیشابور ، ج 1 ، ص 26
بنده جمله ای را از فرزند مؤسس حوزه علمیه قم ، شیخ مرتضی حائری (ره) نقل کنم که می گفتند : ایشان از علاقمندان خاص زیارت امام رضا (علیه السلام) بودند . با این که از مراجع و بزرگان بودند ، سوار اتوبوس می شدند و به مشهد می رفتند . بنده فکر می کنم در سال 57 بود که یک سفر که به زیارت امام رضا (علیه السلام) رفتم ، با ایشان همسفر بودم . در مشهد هم بنده با ایشان هم منزل بودیم .
بعد از رحلت ، یکی از علما ایشان را در خواب می بیند و یقین هم داشته که ایشان از دنیا رفته . به ایشان می گوید : جناب حائری ! اوضاع آن جا چگونه است ، زمان جان کندن ، برزخ ؟ فرمودند : زمانی که مرا دفن کردند ، همه رفتند و من روحم از بدنم جدا شد . بدنم در یک طرف و روحم در طرف دیگر .
دیدم دو نفر آمدند که شعله های آتش از آن ها زبانه می کشید ، یک ترس عجیبی مرا گرفت . هر چه آن ها به من نزدیک می شدند ، حرارت آتش آن ها هم به من نزدیک تر می شد و دچار وحشت زیادی می شدم . فریاد می زدم خدایا به فریادم برس که در همان لحظه دیدم از پشت سرم یک نوری پیدا شد . با پیدایش آن نور ، شعله های آتش هم از من دور تر می شدند . برگشتم ، دیدم بزرگواری است ، به ایشان سلام کردم . به من گفت : شیخ مرتضی ترسیدی ؟ گفتم : در عمرم چنین ترس و وحشتی برایم اتفاق نیافتاده بود . اگر شما یک لحظه دیرتر رسیده بودید ، کارم تمام می شد .
بعد از این که صحبت ما تمام شد ، پرسیدم آقا جان شما چه کسی هستید که مرا امروز نجات دادید ؟ فرمودند : شیخ مرتضی ! من امام رضا (علیه السلام) هستم . هفتاد بار به زیارت من آمدی ، این اولین بار بود . شصت و نه مرتبه دیگر هم به دیدن تو خواهم آمد .
دوستداران آقا علی بن موسی الرضا ! قدر این آقا را بدانید ؛ حتی کسانی که در خارج از کشور هستید ، این قدر ارزش دارد که بخشی از اموالتان را مصرف کنید تا این فضیلت بی انتها از دست شما نرود .
تماس بینندگان
بیننده : آقای نظری از تهران ـ شیعه
با توجه به تخصصی که در زمینه تاریخ ایران دارم ، لازم دانستم که مطالبی را بیان کنم . در باب تاریخ ایران و حرم امام رضا (علیه السلام) در مشهد ، ما در گذشته ای نه چندان دور طبق فتاوي علماي حنفي اهل سنت بخارا و مرو ، کشتار های وحشتناک و هولناکی در خراسان بزرگ و به ویژه در شهرهای مشهد و اطراف آن را شاهد بودیم که نیازمند این است که تاریخ گذشته ما برای شیعیان عزیز روشن شود .
اخیرا آقای عزت الدوری ، معاون فراری بعثی صدام و هم چنین آقای ایمن الظواهری و سجودی بدنام همیشه بر ایران صفوی تأکید دارند ؛ ولی لازم است که مقداری از تاریخ توضیح داده شود تا مردم بدانند که این ها چه کشتار های زیادی از مردم بی پناه خراسان کردند و با سرکار آمدن سلسله معظم صفوی ، این کشتارها و جنایت ها و تجاوز ها به نوامیس ملت ایران و مردم بی پناه خراسان پایان پیدا کرد.
بنده می خواستم از شیبک خان ازبک بگویم که این فرد در زمان آمدن شاه اسماعیل صفوی جنایت ها و تجاوزات گسترده ای داشت که با دلاوری شاه اسماعیل و لشکر غیرتمند قزلباش ، شرش برای همیشه از ملت ایران کم شد ؛ اما متأسفانه فتاوی این علمای اهل سنت تمام شدنی نبود .
در تاریخ است که در سال 999 هجری قمری در ابتدای سرکار آمدن شاه عباس صفوی ، عبد الله خان ازبک به صحن رضوی هجوم بردند و کشتار هولناکی در حرم رضوی انجام دادند . مردم ، سادات ، خدام ، مدرسین را قتل عام کردند و عبد الله خان ازبک به حدی گستاخ بود که با اسب تا مضجع شریف امام رضا (علیه السلام) آمد و یکی از بزرگان سادات که در حال قرآن خواندن بود را هم کشتند .
این مسائل را باید ملت ایران بدانند و این بحث هایی که می گویند تشیع خرافات است ، دروغی بیش نیست و این ها همیشه به دنبال نابودی مردم ایران بودند .
مطلب پایانی بنده هم این است که شاه عباس کبیر ، دو بار با پای پیاده از اصفهان تا مشهد برای زیارت امام رضا (علیه السلام) رفتند که هر بار سفرشان 33 روز طول کشید . به كوري چشم امثال سجودی ازبک که خود را به دروغ ایرانی می خواند ، سلاطین معظم و معزز صفوی ، همیشه برای ما عزیز هستند .
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
اگر دوستان بخواهند جنایاتی که بر شیعیان مخصوصا توسط عبدالرحمان خان رذل و پست و وحشی تر از هر وحشی بدانند ، کتابی طالب قندهاری نوشته به نام نگاهی به گذشته و حال افغانستان ، صفحه 24 به بعد را دوستان ببینند که این ها افراد را در سرزمین های شیعه نشین ، زنان و کودکان و پیرمردان را قتل عام کردند و حتی مردم را زنده زنده سوزاندند و جنازه شیعیان را جلوی سگ ها می انداختند و زن های شیعه را به عنوان برده خرید و فروش می کردند ؛ حتی قیمت خرید و فروش آن ها را هم در این کتاب بیان کرده ، دقیقا همین کاری که داعش انجام می دهند .
فقط در مورد شهر قندهار 46 هزار زن و کودک و دختر شیعه فروخته شد و به کشورهای دیگر بردند و خلاصه ده ها جنایت دیگر که در حق شیعیان انجام دادند . این ها را آقایان فراموش کردند .
جنایت از هر کسی که باشد ، از هر مقامی که باشد . چه صفوی باشد و چه عثمانی باشد . هر کس که باشد ؛ حتی ما ظلم به یهود را هم جایز نمی دانیم . امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) فرمودند : اگر در حکومت اسلامی ، خلخالی از یک زن یهودی کنده شود ، غیرت مسلمین به قدری به جوش آید که اگر زیر خاک بروند ، بهتر است این است که روی خاک باشند .
ولی ای کاش این آقایان زمانی که مطالبی را از این طرف می گویند ، چند مطلب هم از طرف مقابل بگویند و آن را فاکتور نگیرند .
بیننده : ایوب از سنندج ـ اهل سنت
بنده یک سؤال داشتم که تا قبل از انقلاب شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در تقویم نبود و وفات نوشته می شد . شما این کشف را از کجا انجام دادید که به شهادت تبدیل شد .
بیننده : علی از اندیمشک ـ شیعه
بنده یک سال است که شبکه شما را نگاه می کنم و از زمانی که برنامه های شما را پیگیری می کنم ، تازه متوجه شده ام که در دنیا چه می گذرد و ما در کجای آن هستیم . اطلاعات بنده به حدی رسیده که منی که تا یک سال قبل اطلاع چندانی از فرق اسلامی نداشتم ، الان می توانم پاسخ هر وهابی را با سند و مدرک بدهم . همه این ها را مدیون برنامه ها و کارشناسان شبکه ولایت هستم .
در خصوص این وهابی ها هم باید بگویم که بنده برای آن ها متأسفم که این قدر گمراه و نادان هستند . این ها کسانی هستند که آخرت خود را به مال دنیا فروخته اند و هر جنایتی را به خاطر پول انجام می دهند . زمانی که کارشناس آن ها بگوید بیایید وهابی شوید تا پول زیادی به شما برسد ، معلوم می شود که چه دینی است و چگونه پیروانی دارند ؟ این ها نام انسان را هم خدشه دار کرده اند . خداوند به انسان عقل داد تا تمایزی بین انسان و حیوان باشد ؛ اما متأسفانه عقل چیزی است که این وهابی ها ندارند.
انسانیت هم که ارتباطی به دین و مذهب ندارند و این چیزی است که فقط در وهابیت دیده نمی شود . این ها که این همه الله اکبر می گویند ، الله کجا گفته که این همه جنایت و کشت و کشتار انجام دهید . ان شاء الله امام زمان (عجل الاله تعالی فرجه ) بیاید ، همه این خوارج را نابود می کند . اللهم عجل لولیک الفرج .
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
در مورد سؤالی که در خصوص شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسیدند . ببینید برادر عزیز ! این کتاب کافی ،تألیف شیخ کلینی (ره ) ، متوفای 329 هـ ، چاپ دار الکتب العلمیه تهران :
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ عليها السلام صِدِّيقَةٌ شَهِيدَة...
علی بن جعفر از برادر امام کاظم (علیه السلام) نقل می کند که فرمودند : مادر ما فاطمه (سلام الله علیها ) صدیقه شهیده است .
امام کاظم (علیه السلام) در سال 183 هـ به شهادت رسیدند و در سال 148 هـ هم به امامت رسیدند ؛ یعنی اگر در اوایل امامت خود گفته باشند ، حدود سال 150 هـ ، این مطلب را که مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها ) شهیده هستند را بیان کردند .
مرحوم شیخ مفید (ره ) هم که متوفای 413 هـ ، هستند که در کتاب المقنعه خود در صفحه 159 زیارت نامه حضرت زهرا (سلام الله علیها ) را بیان کرده و گفته :
السلام عليك يا فاطمة بنت رسول الله ، السلام عليك ايتها البتول الشهيدة الطاهرة ...
سلام بر تو ای دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) سلام بر تو ای بتول و این شهیده و ای طاهره .
در این جا شیخ مفید (ره) حدود هزار سال پیش عبارت شهیده را در زیارت نامه حضرت به کار می برد . پس این مطلب تازگی ندارد ، حال تقویم نوشته باشد یا ننوشته باشد . تقویم که برای ما حجت نیست. بنده تقویم های قبل از انقلاب را دارم که این ها کلمه وفات را نوشته اند . فرضا کلمه وفات را نوشته باشند ، آیا کلمه وفات دلیل بر مشروعیت است .
مجری :
مثلا اگر در تقویم پایان ماه مبارک رمضان را فلان روز نوشته باشند ، آیا شما می گویید چون در تقویم فلان روز را مشخص شده ، شرع هم باید بر اساس آن تقویم باشد ؟ ظاهرا تقویم برای این ها شریعت می آورد .
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
بنده واقعا نمی دانم که قضیه این ها چیست . در این جا مطلبی در خصوص وفات نسبت به عمر بن خطاب نقل کنم . شما همه معتقدید که خلیفه دوم شهید شده ، در این که شک و شبهه ای ندارید . در کتاب تاریخ طبری نقل شده است :
... کان فتح الری قبل وفاة عمر بسنتين ...
دو سال قبل از فتح ری عمر وفات پیدا کرد .
طبری ، تاریخ طبری ، ج 2 ،ص 536
به نظر شما چون در این جا کلمه وفات به کار رفته ، کلمه شهادت را نباید به کار برد ؟
باز آقای ابن کثیر دمشقی در کتاب البدایه و النهایه می گوید :
ثم دخلت سنة ثلاث وعشرين وفيها وفاة عمر بن الخطاب .
زمانی که سال 23 داخل شد ، عمر بن خطاب وفات کرد .
ابن کثیر ، البدایه و النهایه ، ج 7 ، ص 130
در این جا هم چون وفات نوشته اند ، نباید کلمه شهادت را به کار برد .
اما نسبت به خلیفه سوم ابو الفرج ابن جوزی در کتاب الثبات عند الممات می گوید :
ذکر وفاة عثمان بن عفان
ابن جوزی ، ابوالفرج ، الثبات عند الممات ، ج 1 ، ص 101
در این جا هم چون وفات نوشته شده ، نباید کلمه شهادت را به کار برد . آیا این منطق شما است ؟
هم چنین آقای جزری در کتاب الغایه فی شرح الهدایه فی علم الدرایه که از بزرگ ترین کتاب های اهل سنت است ، می گوید :
... الي ان وفاة عثمان بن عفان كانت في سنة خمس وثلاثين ...
وفات عثمان بن عفان در سال 35 هجری صورت گرفت . قبل از این هم وفات عمر بن خطاب را می گوید . در مورد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم کلمه وفات را به کار می برد .
جزری ، الغایه فی شرح الهدایه فی علم الداریه ، ج 1 ، ص 315
آیا شما قائل به شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) نیستید ؟ این شبهات از شبهات تاریخ مصرف گذشته است که شما خیلی دیر متوجه آن شده اید . این شبهه را بارها آقایان گفته اند و ما پاسخ داده ایم و الان جرأت بیان آن را ندارند . چون ما جواب نقضی به آن ها داده ایم و سخن بزرگان آن ها در مورد خلیفه دوم و سوم بیان کردیم که گفته بودند وفات . آیا وفات گفتن آن ها دلیل بر این است که کسی بگوید شهید ، دروغ گفته است .
کلمه وفات یعنی از دنیا رفتن که گاهی می تواند با مرگ طبیعی باشد و گاهی هم می تواند با شهادت باشد ، کلمه وفات که ضد شهادت نیست . این شبهات را بعضی از این افراد مغرض ایجاد کرده اند تا شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) را زیر سؤال ببرند .
بیننده : آقای سعادتی از تکاب ـ اهل سنت
به نظر بنده ما اهل سنت و اهل تشیع همه زیر یک پرچم و در یک کشور زندگی می کنیم و به کشور مان افتخار می کنیم . ما در تکاب شیعه و سنی در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی می کنیم .
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
ما در شبکه ولایت برای اهل سنت بیش از شیعه احترام قائل هستیم و شیعه ها همیشه به این مسأله به ما می کنند که به اهل سنت بیشتر از شیعیان زمان می دهیم . ما بارها فرمایش آیت الله العظمی سیستانی گفته ایم که ایشان فرمودند : لاتقولوا اخوان اهل السنه بل قولوا انفسنا . نگویید برادران اهل سنت (چون شاید برادر با برادر با هم اختلاف داشته باشند ) بلکه بگویید ، این ها جان ما هستند. چون انسان با جان خود دیگر اختلاف ندارد .
عقیده ما این است و بارها هم گفته ایم که اگر یک شیعه برخورد بدی با یک سنی داشته باشد ، آن را محکوم می کنیم ؛ چون این اخلاق ، اخلاق علوی نیست .
بیننده : آقای هیثمی از اهواز ـ شیعه
ضمن تشکر از شما عزیزان ، سؤالی در مورد کتاب نقد قفاری داشتم که حضرت استاد زحمات زیادی متحمل شده اند را چگونه و از کجا می توان پیدا کرد .
مورد دوم هم در مورد پاورپونت هایی است که حضرت استاد ارائه می دهند ، را به صورت کامل روی سایت قرار دهند تا ما به آن ها دسترسی داشته باشیم .
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
شما این کتاب را در سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه ) در قسمت کتب و مقالات ، تمام بحث های ما در آن یافت می شود . در همین قسمت هم اگر کتاب نقد اصول الشیعه را جستجو بزنند ، به آن دسترسی پیدا کرده و می توانید دانلود کنید یا این که می توانید در همین سایت سفارش کتاب را بدهید ، کتاب را برای شما ارسال می کنند .
در مورد پاورپونت هم در آینده نزدیک ان شاء الله به صورت نرم افزار در دسترس عموم قرار خواهد گرفت .
بیننده : احمد از شهر ری ـ شیعه
بنده ضمن تبریک میلاد باسعادت امام رضا (علیه السلام) ، از حضرت استاد سؤالی داشتم . مدتی پیش روایتی را دیدم که آدرس آن را نمی دانم . مضمون روایت این است که در زمان امام رضا (علیه السلام) عده ای از مدینه با پای پیاده برای دیدن آن حضرت آمدند ؛ ولی حضرت آن ها را نپذیرفتند و فرمودند که این ها دوستداران واقعی ما نیستند .
از حضرت استاد تقاضا دارم در خصوص این روایت توضیحاتی را بیان کنند .
حضرت آیت الله حسینی قزوینی :
روایت به این صورت است که آن ها ادعا کردند که ما از شیعیان شما هستیم . سه بار هم رفتند ؛ اما حضرت قبول نکردند .مرتبه بعد گفتند ما از دوستداران شما هستیم که حضرت آن ها را پذیرفتند .
روایت در کتاب کافی مرحوم کلینی (ره ) در جلد 1 ، صفحه 475 نقل شده است . ادعای شیعه بودن از ادعاهای بزرگ است . شیعه یعنی کسی که از هر جهت تابع واقعی امام باشد . مثل کسی که پشت سر امام صادق (علیه السلام) راه می رفت و از حضرت پرسید : شیعه یعنی چه ؟ چون هوا بارانی بود و روی زمین گلی ، این شخص برای این که گلی نشود ، دقیقا پای خود را جای پای حضرت قرار می داد . مقداری که راه رفتند ، حضرت فرمودند شما چه پرسیدی ؟ شخص گفت : شیعه یعنی چه ؟ فرمودند : شیعه یعنی همین کاری که تو انجام دادی یعنی پای خود را دقیقا جای پای ما بگذاری .
شیعه امام صادق (علیه السلام) کسی است که عينا اخلاق و رفتار امام صادق (علیه السلام) را داشته باشد و رعایت کند . اما اگر گفت : محبیم ، از دوستان شما هستیم . اشکالی ندارد ؛ چون گاهی دوستان حرف گوش می کنند ، گاهی هم نمی کنند .
لذا حضرت می فرمایند : چون شما ادعای بزرگی کردید و من آن ادعا را در شما ندیدم ، شما را نپذیرفتم ؛ اما زمانی که گفتید از دوستان ما هستید ، پذیرفتم . ولی شیعه ای که تمام اعمال ما را رعایت کنید ، نیستید . از این بابت ما شما را معطل کردیم .
در روایات معصومین است که ما برای احدی برگه خلاصی از جهنم نیاورده ایم . هر کس مطیع خداوند باشد ، دوستدار ما هستند و کسی که گنهکار و عاصی باشد ، دوستدار ما نیستند .
معنای برائت از جهنم : ما برای کسی برگه آزادی از جهنم برای کسی نیاورده ایم . هر کس مطیع خدا باشد ، دوستدار ما است . هر کس عصیان خدا را کند ، دشمن ما است . به ولایت ما هم کسی نمی رسد مگر با عمل و ورع .
خدایا تورا قسم می دهیم به آبروی محمد و آل محمد به ویژه آبروی آقا امام هشتم (علیه السلام) فرج مولای ما بقیه الله الاعظم نزدیک بفرما .
خدایا به آبروی امام هشتم قلب نازنین حضرت را با ظهورش مسرور بگردان .
بر تمام بیماران شفا عنایت بفرما .
به آبروی امام هشتم حوائج حاجتمندان را برآورده بفرما .
دعا های ما را به اجابت برسان .
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته .
مجری :
از شما حضرت استاد و شما بینندگان عزیز تشکر و سپاسگذاری می کنم .
نام کتاب : سخنرانی نویسنده : سخنرانی جلد : 1 صفحه : 575