نام کتاب : خارج کلام مقارن نویسنده : خارج کلام مقارن جلد : 1 صفحه : 141
لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (56)
کد مطلب: ١١٧٧٢ تاریخ انتشار: ١٣ بهمن ١٣٩٦ - ١٧:٢٣ تعداد بازدید: 98 خارج کلام مقارن » عمومی لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (56) جلسه پنجاه وهفتم 96/11/10
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه پنجاه وهفتم 96/11/10
لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (56) – پاسخ به شبهات احمد الحسن (مدعی دروغی یمانی)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
با توجه به بعضی از بحثهایی که امروز در مورد قضیه احمد الحسن مطرح است خواستیم یک مقداری عزیزان ما هم بیشتر حضور ذهن داشته باشند در رابطه با فتنههای اخیری که حوزههای علمیه ما را فرا گرفته و الان در غالب شهرهای ایران ؛ در قم و مشهد ورود پیدا کردند و در حال تکثیر هستند.
به نظر من این یک خطر جدی برای حوزههای علمیه است، استعمار وهابیت را علیه شیعه تحریک کرد و این همه کشت و کشتار در عراق و سوریه و الان در یمن و غیره انجام داد، دید از این کانال نتوانست کار به جایی ببرد، از داخل افرادی را تحریک کردند و اینها با بهانههای مختلف با توسل به جادو و امثال این دارند یک سری طلبههای ما و بعضی از فضلای حوزه را فریب میدهند.
من واقعاً تأسف میخورم و تعجب میکنم کسی که یک عمری در حوزه درس خوانده و تحصیل کرده و مبانی در دستش هست، چطور از این شیاطین و خناسها فریب میخورد؟
شیطان هر روز به یک نوعی چهره نشان میدهد و با یک روشهای جدید به میدان میآید ما باید مراقب و مواظب باشیم هم از خودمان مراقبت کنیم خدای نکرده یک روزی در دامهای اینها نیفتیم. هم افرادی که به دام اینها افتادهاند تلاش کنیم که اینها را به یک نوعی نجات بدهیم. البته ما در مسجد حضرت زینب پردیسان سه چهار جلسه برنامه داشتیم و الحمد لله اثرات و نتیجه خوبی هم داشت ولی باید دوستان و عزیزان ما در مورد این قضیه کاملاً آگاه باشند.
من تأسف میخورم و تعجب میکنم یک طلبه با اینکه مبنا دستش است پنج سال، ده سال، بیست سال در حوزه درس خوانده و با مبانی اهلبیت علیهم السلام آشنا است، با مبانی شیعه آشنا است یک دفعه در دام یک سری شیاطینی میافتد که آدم تعجب میکند. وهابیت با تهدید و تأمین و یا معنای غلط بعضی از آیات و روایات حمله میکند ولی اینها متأسفانه با جادوو سحر آمدهاند. هر چه هست برای من روشن نیست که چطور میشود یک طلبه ولو دو، سه سال در حوزه درس خوانده باشد ، فریب این شیاطین را بخورد.
پرسش:
استاد! در مورد مبانی تا پایه 5 و 6 چیزی یاد طلبه نمیدهند که در بحث کلام چیزی را تحلیل بکند و همینطور در بحث حدیث . اینها الان با روایت جلو میآیند با روایت تشیع . تا پایه پنج و شش چیزی به دست طلبه نمیدهند که مقابله به مثل بکند و آشنایی داشته باشد.
پاسخ:
اصلاً من گمان نمیکنم یک کسی که در مسجد و حسینیه پای منبرِ منبریها و روضه خوانها هم نشسته باشد فریب اینها را بخورد! زیرا اینها حرفی برای گفتن ندارند. یعنی یک طلبهایی که از نظر مسائل کلامی نه، حداقل با آیات و روایات و قرآن اندک آشنایی داشته باشد فریب چنین افرادی را نمیخورد ما با اینها چند بار در شبکه ولایت بحث داشتیم. یا در جلسه پردیسان یکی از آقایان بلند شد خواست صحبت کند اصلاً الفبا را بلد نبود بنویسد! یک کاغذی نوشته با تعابیری که اصلاً الفبای مسائل ادبیاتی عرب را بلد نبود.
میگوید احمد الحسن، فرزند حضرت مهدی ارواحنا فداه است و میخواهد بیاید دنیا را برای آمدن حضرت مهدی ارواحنا فداه آماده کند!
اینها به یک روایاتی متوسل میشوند که خود این روایات، اینها را رد میکند! نفس روایتی که اینها بر احمد الحسن استدلال میکنند خود این روایت داد میزند که اینها دارند دروغ میگویند. من تأسف میخورم برای طلبهای که حداقل دو سه سال در حوزه درس خوانده باشد چطور فریب اینها را میخورد؟
عمده دلیل اینها برای احمد الحسن حدیث وصیت است. روایت در کتاب غیبت شیخ طوسی است اینکه روایت سنداً ضعیف است و چند تا مجهول دارد به آن کاری نداریم.
« قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم - في الليلة التي كانت فيها وفاته - لعلي عليه السلام : يا أبا الحسن أحضر صحيفة ودواة . فأملا رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وصيته»
رسول اکرم صلی الله علیه وآله در شب وفاتش به امیر المؤمنین علیه السلام فرمود قلم و دواتی بیاور تا وصیت بکنم.
الغيبة - الشيخ الطوسي - ص 150
تا آنجا که میفرماید:
« يا علي إنه سيكون بعدي اثنا عشر إماما ومن بعدهم إثنا عشر مهديا ، فأنت يا علي أول الاثني عشر إماما ... فإذا حضرتك الوفاة فسلمها إلى ابني الحسن البر الوصول، فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابني الحسين الشهيد الزكي المقتول ، فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه...»
میگویدهر کدام از ائمه، زمان وفاتشان که میرسد این امامت را به امام بعدی منتقل کند.
تا اینجا که:
« فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه الحسن الفاضل ، فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه محمد المستحفظ من آل محمد عليهم السلام . فذلك اثنا عشر إماما ، ثم يكون من بعده اثنا عشر مهديا»
سایتهایشان را ببینید و کتابهایشان را زیر و رو کنید عمده ادله اینها، این روایت است بیش از این ندارند.
« فإذا حضرته الوفاة »
حضرت مهدی ارواحنا فداه وفاتش که فرا میرسد
« فليسلمها إلى ابنه أول المقربين له ثلاثة أسامي : اسم كإسمي واسم أبي وهو عبد الله وأحمد»
امامت را به فرزندش وصیت و منتقل میکند که اول المقربین است، سه تا اسم دارد عبدالله، احمد، مهدی.
میگویند احمد مراد همین احمد الحسن است که با چهار واسطه به حضرت مهدی میرسد.
شما توجه کنید همین روایت میگوید:
« فإذا حضرته الوفاة »
وقتی زمان وفات حضرت مهدی ارواحنا لتراب مقدمه الفدا فرا میرسد این وصیت را به فرزندش ولو به احمد الحسن میخواهد منتقل کند، هنوز که حضرت مهدی ظهور نفرموده و حکومتی تشکیل نداده زمان وفاتش هم نرسیده است. پس شما (طرفداران احمد الحسن)چه غلطی میکنید؟!
اگر یک طلبه، یا حتی یک عوام اندکی فهم داشته باشد متوجه میشود که اینها دروغ میگویند.
« فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه أول المقربين »
ولو ابنه الخامس، ابنه السادس دیگر از این بالاتر که نیست! اولاً ابنه انصراف به فرزند بلا واسطه حضرت دارد. هنوز حضرت نیامده حکومتی تشکیل نداده وفاتش هم هنوز نرسیده است.
وهابیها چهار تا روایت از این طرف و آن طرف دارند قابل توجیه است، ولی روایاتی که اینها دارند استناد میکنند اصلاً توجیه نیست.
شما این را به یک پیرزن و پیرمردی که الفبای عربی بلد است نشان بدهی میفهمد این روایت یعنی چه.
عمده و اساس کار طرفداران احمد الحسن این روایت است.
پرسش:
عبارت دوازده مهدی چیست؟
پاسخ:
اصلاً روایت ضعیف است و مشکل دارد دو، سه تا راوی مجهول داریم بزرگان ما رد کردند شیخ طوسی میگوید این روایت دروغ است. شیخ مفید میگوید این روایت جعلی است. در برابر صدها و هزاران روایاتی که در رابطه با حکومت حضرت مهدی ارواحنا له الفدا آمده این روایت حداقل شاذّ است.
«فاضربوهُ علی الجدار»
اینکه این روایت را چه کسانی ساختند و قضیهاش چه بوده، معلوم نیست. بعضی وقتها یک وهابی کلهاش پوک است نمیداند جاهل است، ولی یک طلبه به قول خودش درس خارج خوان، کفایه تدریس میکند به یک روایتی میکند که یک پیرزن اگر سواد عربی داشته باشد آن را رد میکند، جای تعجب دارد.
طرفداران احمد الحسن میگویند سند روایت وصیت معتبر بوده و در آن هیچ ضعفی وجود ندارد!
ما روایتها را تک تک بررسی کردیم. علی ابن الحسین یکی از راویان سند است و مجهول است احمد ابن محمد ابن خلیل، مجهول است. جعفر ابن محمد
«إتهموه بالرفض والوضع»
أبیه علی ابن زید مجهول است. یعنی سه چهار تا راوی مجهول دارد که اصلاً ما نمیدانیم اینها چه کاره هستند! ما هیچ مدرکی در کتب رجالی از اینها نداریم.
میگویند این روایت، از نظر سند، کاملاً صحیح است! اگر از نظر سند صحیح است مبنا این است شما تک تک راویان را بررسی بکنی بگویی این راوی را نجاشی توثیق کرده، شیخ طوسی توثیق کرده و یا کشّی توثیق کرده است.
همینکه شما بدون دلیل بگویید این روایت سنداً صحیح است، با این همه مجاهیل که در سند روایت است. چه می کنید؟!
وقتی ضعف سند روایات وصیت را علما مطرح کردند اینها گفتند علم رجال، علم منهی عنه است! ما اصلاً نباید به طرف علم رجال برویم! علم رجال، فاسد است!
شما که در ابتدا گفتید این از نظر سند صحیح است. ولی فساد شما که روشن شد و مشتتان باز شد دوباره علم رجال، علم منهی عنه، علم مفسد، و فاسد شد؟!! کسی که یک ذره فکر و عقل داشته باشد الفبای مبانی اسلامی و حوزه دستش باشد طرف اینها نمیرود، ما نزدیک به دو سال است از اینها برای مناظره درخواست میکنیم بارها هم در شبکه ولایت و در فضای مجازی اعلام کردیم. چرا حاضر نمیشوند با امثال ما مناظره کنند؟ آقای کورانی و اساتید دیگر برای مناظره حاضر شدند. چرا برای مناظره حاضر نمیشوند؟
یک شب در شبکه ولایت من 10 دقیقه صحبت کردم و مبانی اینها را با پنج شش تا دلیل باطل کردم سر و صدای اینها در آمد، یکی از این آقایان مثلاً جواب داده! در جوابش آبرو و حیثیت اینها را به باد داده است!
اشکالات اساسی که اینها دارند ما کاری با هیچ کدام از اینها نداریم فقط شما توجه کنید اگر یک طلبه یک ذره عقل داشته باشد و سر سوزن فهم و شعور داشته باشد با ترجمه قرآن، آشنا باشد نه با معنای قرآن فریب اینها را نمیخورد.
احمد الحسن میگوید یونس، در شکم ماهی مرد! -نستجیر بالله، نستجیر بالله- روحش به ظلمات جهنم نگریست و نیز به طبقات پایین آن نگاه کرد و پس از آن، ماهی یونس را خورد و یونس روحش جدا شد و خدا روح او را نستجیر بالله، به سوی جهنم فرستاد تا آن را ببیند. آری یونس، جهنم و ظلمات آن را درک کرد.
(ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ)
سوره نور (24): آیه40
در آنجا قارون را دید و با او سخن گفت و این جهنمی که او دید جهنمی در حال بزرگ شدن است.
بعد میگوید من حقیقت را آشکار میکنم جسد او در بیابان، عریان و بی سر پناه افتاد و روحش نستجیر بالله، در طبقات جهنم تا روز بر انگیخته شدن باقی میماند!
اصلا ما میگوییم یک طلبه، هیچ بلد نباشد فقط الفبای شرعی را بلد باشد، حضرت یونس علیه السلام از پیامبران و انبیاء بزرگ الهی است، نستجیر بالله این آقا میگوید روحش در طبقات جهنم، تا روز بر انگیخته شدن باقی میماند آیا این را قبول میکند؟!
شما ببینید در رابطه با حضرت یونس، ما کاری با هیچ چیزی نداریم قرآن را باز میکنیم و به زبان ساده ترجمه آن را میخوانیم:
مثل حضرت یونسی که ماهی او را بلعید نباش،... اگر نعمت خدا به یاریش نیامده بود...
سوره قلم (68): آیات 48 و 49 و 50
شما این را دقت کنید و بعد دوباره عبارت این آقا را ببینید. آن قرآن بود این هم عبارت ایشان است که میگوید من حقیقت را برای شما آشکار میکنم قرآن نتوانسته حقیقت را آشکار کند، یعنی در حقیقت تعریض بر قرآن است!
میگوید: جسد او را در بیابان فرستادند و روحش در طبقات جهنم -نستجیر بالله- تا روز بر انگیخته شدن باقی ماند!
آیا یعنی جسم بدون روحش را فرستادیم؟! قضیه به قدری واضح و روشن است که یک فرد معمولی و عوام هم آن را متوجه میشود.
ما عمرمان را با این وهابیها سپری کردیم وقتی آدم با اینها حرف میزند ده، بیست درصد حرفشان قابل تأمل است، انسان یک فکری میکند و به آن جواب میدهد. ولی شما ببینید چقدر مطالب اینها سخیف و بیارزش است، یک کسی که واقعاً چنین حرفی را قبول کند نمیدانم اگر احمق بگوییم به احمقها توهین است. اگر دیوانه بگوییم به دیوانهها توهین است اگر بیعقل بگوییم میترسیم بیعقلها فردای قیامت از آدم شکایت کنند. من نمیدانم آدم اسم اینها را چه بگذارد!
آن آیه قرآن واضح و روشن است این هم حرف این آقا است که روحش در طبقات جهنم، نستجیر بالله تا روز بر انگیخته شدن باقی میماند.
پرسش:
استاد! اگر اطلاع رسانی بشود فکر میکنم قضیه روشن بشود خیلی از اینها این نکات را نمیدانند.
پاسخ:
همه باید دست به دست هم بدهیم و اینها را منتشر کنیم، میتوانید قسمتهایی از مطالب را که آماده شده در کانال بگذارید.
شما ببینید این آقا الان جزو این طیف یمانی است ایشان به حرف من جواب داده است، شما جواب ایشان را ببینید.
کلیپ:
آقای قزوینی نجیناه من الغم یعنی از غم و غصه نجاتش دادیم نه از مرگ، انصافاً یعنی شما عربی هم نمیدانید؟ نجیناه من الغم یعنی از غم و غصه نجاتش دادیم عزیزان بحثش خیلی مفصل است حدوداً هشت نُه صفحه پاسخ این سوال است نمیتوانم این بحث را باز کنم ولی این آقا میگوید چون قرآن گفته نجیناه من الغم پس چرا احمد الحسن علیه السلام گفته حضرت یونس مرد؟ سید این را با قرآن اثبات میکند که مرد، جسمش مرد، نهنگ ایشان را خورده آقای قزوینی و دوستانش میگویند بله، ایشان در شکم نهنگ، مشغول عبادت بود بنده خدا، نهنگ تو را بخورد در شکم نهنگ سالم میمانی؟
آقای قزوینی و دوستانش میگویند بله، ایشان در شکم نهنگ، مشغول عبادت بود بنده خدا، نهنگ تو را بخورد در شکم نهنگ بدون نور، بدون آفتاب، بدون غذا سالم میمانی؟ بعد میگویی که اگر اهل تسبیح نبود
(لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ)
سوره صافات (37): آیه 144
در شکم نهنگ تا روز قیامت میماند. سوال! مگر قبل از قیامت، همه عالم متبدل نمیشود؟
حالا فرض کنیم نهنگه اصلاً عمرش اینقدر طول بکشد تا آخرین روز دنیا آن وقتی که دیگر نه دریایی است و نه زمینی است نه نهنگی است چطور میگوید تا روز قیامت و برانگیخته شدن در قیامت در شکم ماهی میماند!
پاسخ:
دارد قرآن را مسخره میکند.
ادامه کلیپ:
این هم مثل بقیه آیات قرآن، شماها نمیفهمید و قائم آل محمد، وصی را فرستاده امام زمان سلام الله علیه آمد اینها را حل بکند، آمد به مردم علم حقیقی یاد بدهد... نجیناهُ من الغم یعنی از مرگ نجاتش دادیم یا از غم! یعنی هرکسی که از غم نجات پیدا کند از مرگ نجات پیدا کرده است؟ اینها ملازمه دارد؟! اینها تساوی دارد؟! عام و خاص مطلق است! روی چه استدلالی میگویید؟ سبحان الله! اما اینکه به جهنم نگریست با قارون صحبت کرد و از اخبار آن مطلع شد خب بابا اینها را مسخره میکنی! حدیث امام صادق را هم مسخره میکنی؟ که نبی الله یونس وقتی امر ولایت ائمه اطهار به او عرضه شد تحمل این را نداشت