نام کتاب : خارج فقه مقارن نویسنده : خارج فقه مقارن جلد : 1 صفحه : 5
تبیین مسئله خمس در اسلام (35) – محاجه حضرت زهرا (سلام الله علیها) با ابوبکر (2)
کد مطلب: ٦٤٣٢ تاریخ انتشار: ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٣ تعداد بازدید: 1728 خارج فقه مقارن » تبیین مسئله خمس در اسلام تبیین مسئله خمس در اسلام (35) – محاجه حضرت زهرا (سلام الله علیها) با ابوبکر (2) 1393/02/29
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 93/02/29
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
بحث دیروز ما در رابطه با روایتی از کتاب «صحیح بخاری» در رابطه با محاجه صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با خلیفه اول بود. تحلیل ها و برداشتهایی از این روایت به دست آوردیم که چند مورد از آن را دیروز عرض کردیم.
ابتدا صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ارث خودشان را از فدک و خیبر مطالبه میکنند.
البته دوستان دقت داشته باشند که یکی از شبهاتی که وهابیت مطرح میکنند، این است که می گویند شما میگویید: "پیغمبر اکرم فدک را به حضرت زهرا بخشیده بود و ملک ایشان بود، از طرفی دیگر میگویید: حضرت زهرا این ملک را به عنوان ارث از ابوبکر مطالبه میکرد."
آنچه که ما در گذشته هم به آن اشاره کردیم این است که صدیقه طاهره (سلام الله علیها) ابتدا «فدک» را به عنوان نحله و بذل و بخشش مطرح میکند. ابوبکر از ایشان مطالبه شاهد میکنند، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) شهادت میدهد، اما قبول نمیشود. «أم أیمن» شهادت میدهند، اما قبول نمیشود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) شهادت میدهند، اما قبول نمیشود.
زمانی که شهادت این افراد قبول نمیشود، میگویند: این ملک مال پیغمبر اکرم بوده است. حضرت زهرا میفرمایند: اگر این ملکها متعلق به پیغمبر اکرم بوده است، این اموال به عنوان ارث به من میرسد و غیر از من وارث دیگری ندارد.
ابوبکر در ادامه میگوید:
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قال لَا نُورَثُ ما تَرَکنَا صَدَقَةٌ»
پیغمبر اکرم فرمودند: ما از خود ارثی به جای نمیگذاریم،
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998
صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در جواب او به آیه قرآن استدلال میکنند و میفرمایند: مطلبی که نقل میکنی با آیات قرآن کریم مخالف است. در قرآن کریم آیهای در مورد حضرت زکریا (سلام الله علیه) وارد شده است که میفرماید:
تا از من و از خاندان یعقوب ارث ببرد، و پروردگارا! او را پسندیده گردان.
سوره مریم (19): آیه 6
و:
(وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُد)
و سلیمان وارث داوود شد.
سوره نمل (27): آیه 16
اینکه میگویید: "انبیاء از خود ارثی به جای نمیگذارند"، در حقیقت با آیات قرآن کریم در تضاد است. یا نه، شما معتقدید: ارث میگذارند! من و پدرم از دو ملت هستیم. پدرم مسلمان بود و من یهود و نصاری هستم و از پدرم ارث نمیبرم!
انواع و اقسام حجتهایی که امکان بود صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در این محاجه به کار ببرند، به کار بردند.لذا حضرت زهرا ابتداءً فدک را به عنوان ارث مطالبه نکردند. اول به عنوان نحله و هبه بود، وقتی دید جواب نمی دهد، فرمود حداقل ارث من که هست! از باب ارث باید فدک را به من بدهی!
دیروز روایتی از کتاب «صحیح بخاری» در مورد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نقل کردیم که پیغمبر اکرم در مورد ایشان فرمودند:
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1361، ح 3510
همچنین در کتاب «صحیح مسلم» وارد شده است که رسول گرامی اسلام در مورد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میفرمایند:
«إنما فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یؤْذِینِی ما آذَاهَا»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1903، ح 2449
همچنین:
«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِeفَهَجَرَتْ أَبَا بَکرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیتْ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1126، ح 2926
حدیثی که الآن میخوانیم به این شرح است:
«فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ علی أبی بَکرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکلِّمْهُ حتی تُوُفِّیتْ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998
دوستان این سه روایت از کتاب «صحیح بخاری» را حفظ کنند که من خیال نمیکنم هزینه سنگینی برایشان داشته باشد. انشاءالله ما از خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) شروع کردیم با ذکر جلد و صفحه در ذهن بسپاریم.
عبارتی که از «مسلم» عرض کردم این چنین است:
«إنما فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یؤْذِینِی ما آذَاهَا»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1903، ح 2449
اما آنچه در این مورد از کتاب «صحیح مسلم» مفید است، همان روایت«آثِمًا غَادِرًا»است که روایت بسیار مهمی است. در این وارد شده است که عمر به امیرالمؤمنین گفت:
«فلما تُوُفِّی رسول اللَّهِ قال أبو بَکرٍ أنا وَلِی رسول اللَّه فَرَأَیتُمَاهُ کاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ثُمَّ تُوُفِّی أبو بَکرٍ وأنا وَلِی رسول اللَّهِ وَوَلِی أبی بَکرٍ فَرَأَیتُمَانِی کاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1378، ح 1757
این روایت بسیار مهمتر از دیگر روایات هست و باید همیشه آدرس آن را به یاد داشته باشیم.
دوستان توجه داشته باشند که در بحثها باید نکتهای به یاد داشته باشیم و آن این است که از شبهه، شبهه تولید کنیم و طرف را وادار به جواب دادن کنیم، نه اینکه خودمان جواب بدهیم.
نکته دوم این است که در روایات تحلیل داشته باشیم. همین طوری فقط نقل نکنیم. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که آن حضرت میفرماید:
روایتهایی که ما یادداشت میکنیم، تلاش کنیم در ذیل آن تحلیلهایی که به ذهنمان میرسد را هم یادداشت کنیم.
گاهی اوقات انسان سر فرصت تحلیل روایت میکند که بعدها از ذهن میرود و چیزی به ذهن نمیرسد. بنابراین نکاتی که دیروز عرض کردیم با این تکهای که الآن اشاره شد را در ذهن داشته باشید.
سؤال:آیا می شود پذیرفت که پیفمبر هیچ وصیتی برای خود نکرده باشد!؟
حکم خدا در حق فرزندان شما این است که پسران دو برابر دختران ارث برند،
سوره نساء (4): آیه 11
آیاتی که در وصیت به صورت مطلق داریم، شامل تمام مردم است و شامل انبیاء به طریق اولی. ما بارها گفتیم: هر واجب برای مسلمان واجب است و برای پیغمبر اکرم واجبتر است. هر حرامی برای مسلمان حرام است و برای پیغمبر اکرم حرامتر است.
نبی گرامی اسلام در تمام احکام تکلیفیه با مسلمانان سهیم هستند با شدت بیشتر. همچنین بعضی از مستحبات هم برای پیغمبر اکرم همانند نماز شب واجب است و آن دیگر از مختصات است که کاری با آن نداریم.
زمانی که خود قرآن کریم میفرماید: وصیت بر هر مسلمان واجب است، بنابراین پیغمبر اکرم خارج از دین نیست و صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در خطبه فدکیه به این مطلب اشاره فرموده است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در این مورد حدود 12 استدلال دارد که یکی از آن استدلالها عبارتنداز:
«أَ فَحُکمَ الْجَاهِلِیةِ تَبْغُون»
بلاغات النساء؛ ابن طیفور، احمد بن أبی طاهر، ص 26، باب کلام فاطمة بنت رسول الله ص
حضرت به صراحت در این قسمت از روایت میفرماید:
آیا شما حکم جاهلیت را دنبال میکنید که میگفتند: "دختر ارث نمیبرد"، یا به قرآن کریم افترا میبندید یا معتقد هستید که من و پدرم از دو ملت مخالف هستیم؟! زیرا اگر پدر مسلمان باشد و فرزند کافر باشد، از همدیگر ارث نمیبرند.
در ادامه روایت 3998 وارد شده است:
«ولم یکنْ یبَایعُ تِلْک الْأَشْهُرَ»
حضرت امیرالمؤمنین در شش ماه با ابوبکر بیعت نکرده است.
آیا بیعت نکردن حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دلیل بر این نیست که امیرالمؤمنین این افراد را مشروع نمیدانسته است؟! اگر خلافت این افراد مشروع بود، امیرالمؤمنین پایبند به سنت پیغمبر اکرم هستند که میفرمایند:
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1478، ح 1851
در اینجا نکته ظریفی وجود دارد که «ابن حزم أندلسی» میگوید:
«وَلَعْنَةُ اللَّهِ علی کل إجْمَاعٍ یخْرُجُ عنه عَلِی بن أبی طَالِبٍ وَمَنْ بِحَضْرَتِهِ من الصَّحَابَةِ»
لعنت خدا به هر اجماعی که علی و کسانی که با او هستند، از او خارج شده باشند.
المحلی، اسم المؤلف: علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری أبو محمد، دار النشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ج 9، ص 345، ح 1767
دوستان توجه داشته باشند که یک سری از روایات که شاید تعداد آن به 200 روایت نرسد، اساس کار پاسخگویی به شبهات و یا در مناظرات است.
در حال حاضر بچههای 8 ساله و 9 ساله در شبکه جهانی ولایت این روایات را حفظ هستند، ما خجالت میکشیم که بگوییم دوستانی که چند سال در خدمتشان بودیم این مطالب را حفظ نکردند.
شب میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) غنچههای ولایت این روایات را حفظ هستند، حتی عزیزی از جزیره قشم با فرزند خود آمده بود و فرزند او این روایت را همانند بلبل از حفظ میخواند.
یک دختر 5 ساله از تهران آمده بود که حدیث ثقلین را مطرح میکرد و میگفت: «صحیح سنن ترمذی» جلد پنجم صفحه سه سه شش! به قدری کوچک بود که شماره صفحه را به صورت کامل نمیتوانست بگوید و تک تک بیان میکرد.
تقاضا دارم دوستان هم خودشان این روایات را فرا بگیرند و هم در داخل منزل فرزندان کوچکشان را ترغیب کنند، زیرا بیان این مطالب در روحیه آنان اثر خواهد گذاشت.
اگر دوستان بتوانند به مناسبت شهادت یا ولادتی که میآید یا عروسک یا لباسی که میخواهند برای فرزندشان بگیرند، تلاش کنند بگویند: اگر فلان روایت را حفظ کردی، فلان هدیه را برای تو میگیرم.
اگر فرزند از اول کودکی با روایات اهلبیت (علیهم السلام) أنس بگیرد، در بزرگسالی اگر در دریای کفر هم برود، پایش خیس نمیشود؛ زیرا:
کنز الفوائد؛ کراجکی، محمد بن علی، محقق / مصحح: نعمة، عبد الله، ج 1، ص 319
البته در اینجا آقایان اهل سنت خیلی تلاش کردند تا بگویند: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در همان روزهای اول بیعت کرده است و در این رابطه افرادی از جمله «بیهقی»و دیگران مطالبی را درست کردند تا ادعا کنند که حضرت زهرا از شیخین راضی شد!
این مطالب شبهاتی است که هر کتابی با «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» تعارض داشته باشد، آقایان آن را قبول ندارند. در رابطه با بیعت در کتب شیعه، و کتب اهل سنت وجود دارد که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را کشان کشان به مسجد آوردند و گفتند: "بیعت کن!!" حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:
«قال علی إن لم أبایع فمه؟»
علی بن أبی طالب فرمود: اگر بیعت نکنم چکار میکنی؟
«قال عمر: والله الذی لا إله إلا هو لنضربن عنقک!!»
عمر گفت: به خدایی که جز او خدایی نیست گردنت را میزنم.
«قال علی: إذا تقتلون عبد الله وأخا رسوله»
علی (علیه السلام) فرمود: بنده خدا و برادر پیغمبر اکرم را در این وقت کشتهاید.
«فقال عمر: أما عبد الله فنعم وأما أخو الرسول فلا!»
الإمامة والسیاسة، اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة الدینوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418 هـ - 1997 م.، تحقیق: خلیل المنصور، ج 1، ص 16
همچنین «مسعودی» در کتاب «اثبات الوصیة» میگوید: مردم تلاش کردند که دست علی را در دست ابوبکر قرار دهند و هرکاری کردند دست امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را باز کنند نتوانستند. سپس مینویسد:
«و بسطوا یده فقبضها، و عسر علیهم فتحها، فمسحوا علیها و هی مضمومة»
اثبات الوصیة؛ مسعودی، علی بن حسین، ص 146، باب فی الحوادث آلتی اعقبت وفاة النبی
در این زمان ابوبکر گفت: پیامبران تکبر نداشتند، حال که علی دستانش را باز نمیکند ما دستمان را روی دست علی میکشیم!!
البته «شیخ مفید» مینویسد:
«قد اجمعت الأمة علی أن أمیر المؤمنین (ع) تأخر عن بیعة أبی بکر»
سپس در ادامه مینویسد:
«و المحققون من أهل الإمامة یقولون لم یبایع ساعة قط»
علی بن أبی طالب حتی یک ساعت هم با ابوبکر بیعت نکرد.
الفصول المختارة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق: میر شریفی، علی، ص 56
بنابراین«ولم یکنْ یبَایعُ تِلْک الْأَشْهُرَ»از بحثهایی است که ما میتوانیم استفادههای فراوانی از آن ببریم.
بخاری در ادامه نقل می کند که:
«فَأَرْسَلَ إلی أبی بَکرٍ أَنْ ائْتِنَا»
امیرالمؤمنین به ابوبکر پیغام دادند که به منزل ایشان برود،
«ولا یأْتِنَا أَحَدٌ مَعَک»
و کسی را هم با خودت نیاور.
«کرَاهِیةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998
این هم نکته ظریفی است که امیرالمؤمنین محضر عمر را کراهت داشتند.
نکتهای در اینجا وجود دارد و آن این است که امامت وظایف و شئوناتی دارد؛ یکی از وظایف آن تأسیس حکومت، اقامه عدل و رفع ظلم است مشروط بر اینکه جامعه پذیرا باشد. همچنین در ابتدای «خطبه شقشقیه» وارد شده است: