نام کتاب : یادداشتهای استاد ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 332
یادداشتهای استاد مطهری، ج 1، ص: 332
کهای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است
ایضاً میگوید:
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که دراین دامگه حادثه چون افتادم
جامی میگوید:
دلا تا کی در این کاخ مجازی
کنی مانند طفلان خاکبازی
تویی آن دست پرور مرغ گُستاخ
که بودت آشیان برون از این کاخ
از این نظر است که انسان گاهی نی بریده از نیستان و یا مرغی آشیان گم کرده و یا طوطی دور از جنگل آزاد هند و اسیر در قفس و امثال اینها خوانده شده است. و هم از این نظر است که برای انسان دردی دیگر و نیازی دیگر ماوراء این نیازهای معمولی و مادی تشخیص داده میشود.
حقیقت این است که ریشه همه حرفها درباره غربت انسان و آشیان گم کردن او و در قفس اسیرشدن او و بریده شدن و جدا شدن او از نیستان، همه و همه ریشهاش در داستان آدم و رانده شدن او از بهشت و خطای او و توبه و گریه او است که در کتب آسمانی بالاخص قرآن مجید آمده است. آن داستان منشأ یک درد و یک نیاز دیگر را در انسان بیان میکند و توضیح میدهد.
قرآن که میگوید:«ألا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ» پایان این دلهره و اضطراب را بیان میکند.
رجوع شود به کتاب (قصة الغربة الغریبة) سهروردی. ایضاً منزل الغربة از منازل ولایات (منازل السائرین) ( (شرح منازل السائرین) کاشانی ص 212- 216).
نام کتاب : یادداشتهای استاد ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 332