responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عرفان حافظ ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 47

و بعد میگوید خود آن خانم هم میدانست: «و لعلمها (رضی اللَّه عنها) بما الیه اشیر و لا ینبّهک مثل خبیر و اللَّه یعصم قارئ هذا الدیوان من سبق خاطره الی ما لایلیق بالنفوس الابیة.» او خودش هم میدانست و مبادا کسی که این دیوان را میخواند خیال کند که مقصود ما فقط همین معنای ظاهری بوده.

بعد میگوید دیوان من که منتشر شد بعضی از علما نقد کردند، ایراد گرفتند، شاید بعضی از فقها تفسیق و تکفیر کردند. وقتی که مقصود اصلی را برای او شرح دادم او توبه کرد: «فلما سمعه ذلک المنکر تاب الی اللَّه سبحانه تعالی و رجع عن الانکار علی الفقراء» وقتی که آن منکر شرح مرا شنید توبه کرد از اینکه بر فقرا انکار کند «و ما یأتون به فی اقاویلهم من الغزل و التشبیب» اینکه آنها در غزلیاتشان تشبیب میکنند کلیت دارد. «تشبیب» یعنی مطلب خودشان را به نام یک معشوق و یک محبوب آغاز میکنند ولی هدف چیز دیگری است. مثلًا قصیده بُرده که از بوصیری است و از عالی ترین و پرسوزترین و با اخلاص ترین قصایدی است که در اسلام گفته شده، چگونه شروع میشود؟ با غزل شروع میشود. یک مقدماتی دارد، هفت هشت قسمت است و بعد وارد مدح رسول اکرم میشود و خیلی قصیده عالی و عجیبی هم هست، ولی چگونه شروع میکند:

أمِنْ تَذْکرُ جیرانَ بِذی سَلَم

مَزَجْتُ دَمْعاً جَری مِنْ مُقْلَةٍ بِدَمِ

أمْ هَبَّتِ الرّیحُ مِنْ تِلْقاءِ کاظِمَة

وَ اوْمَضَ الْبَرْقُ فِی الظَّلْماءِ مِنْ اضَمِ

مثل کسی که درباره یک معشوق ظاهری دارد حرف میزند. همین شعرای خودمان که بعدها مدح حضرت امیر و حضرت امام حسین و ... را گفتهاند، اول از زلف و رخ و این حرفها میگویند، بعد وارد مدح علی میشوند. معلوم میشود همان وقت رایج بوده که عرفا غزل میگفتهاند و تشبیب میکردهاند ولی مقصودشان چیز دیگر بوده. بعد خودش این شعر را

نام کتاب : عرفان حافظ ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست