نام کتاب : درسهای اسفار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 241
فصل 12
فی إثبات المحرک الاول.
إنک قد عرفت حدّ الحرکة فهی فعل [1] أو کمال أول للشیء الّذی هو بالقوة من جهة ما.
[1]. آقای طباطبایی در اینجا در حاشیه خودشان سؤالی طرح کردهاند که چرا مرحوم آخوند لغت «فعلٌ» را در اینجا اقحام کرده است و حال آنکه در تعریف حرکت بیش از این نبود که «کمال اول لما بالقوة من حیث انه بالقوه». ایشان احتمال دادهاند شاید مرحوم آخوند میخواهد بگوید که حرکت، فعل است، یعنی میخواهد بگوید که اگر حرکت را به فاعل نسبت بدهیم از مقوله «أن یفعل» است، کما اینکه اگر آن را به قابل نسبت بدهیم از مقوله «أن ینفعل» است و این تمهیدی است برای برهانی که بعد میخواهند ذکر کنند.
بعد خود ایشان دو ایراد بر این حرف میگیرند. اولًا میگویند که این حرف معنی ندارد که یک چیز به سبب اعتبار، داخل در دو مقوله بشود؛ بگوییم از یک حیث، داخل در مقوله «أن یفعل» است و از حیث دیگر داخل در مقوله «أن ینفعل». ثانیاً خود مرحوم آخوند مطلبی را به دیگران یاد داده است که این مطلب، فوق العاده نفیس است و این همان مطلبی است که اشاره کردم (ص 112) ما را به اصل جبر نیوتن نزدیک میکند و آن این است که اصلًا حرکت داخل در هیچ مقولهای نیست. بعضی گفتهاند حرکت، عرضی است که بر چند مقوله عارض میشود و خودش از مقوله «أن یفعل» است یا از مقوله «أن ینفعل». بعضی دیگر مثل شیخ اشراق گفتهاند حرکت یک مقوله مستقل است.
مرحوم آخوند این مطلب را اثبات کرده است که حرکت از تقسیمات وجود و از شئون وجود است و همچنان که وجود، بالذات داخل در هیچ ماهیتی نیست، حرکت نیز داخل در هیچ ماهیتی نیست. چرا شما در اینجا
نام کتاب : درسهای اسفار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 241