نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 70
نيز در اسپهان پابرهنه و سرگشاده گردش كردم سپس به تبريز رفته و پنج سال در ميخانههاى ارمنىها بسر مىبردم تا آنكه عاقبت در توفيق برويم گشوده شد و موفق به توبه و انابه گرديدم و دوازده سال مشغول رازونياز خداوند بىنياز شدم و از او است:
نظرافكنى بهركس به منت نظر نباشد
شدهام اسير دردى كه از آن بتر نباشد
چه بلا است چشم مستت كه بيك نظر بهرسو
بكشد هزار كس را كه از آن خبر نباشد
(ص 318 سفينه)
ابرزى اسد يا اسعد-
پسر سعد انصارى، ملقب به عميد الدين، از شعرا و وزير سعد بن زنگى اتابك فارس بوده و اصل او از ابرز ميباشد كه از توابع ناحيهايست بهمين اسم واقع در شمال شيراز و اكنون ابرج ناميده مىشود.
اتابك او را بعنوان سفارت بدربار سلطان محمد خوارزم شاه فرستاد و در آن سفارت هداياى سلطان را قبول نكرد و پس از ركن الدين صلاح كرمانى بوزارت رسيده و تا وفات اتابك در آن منصب باقى بود تا آنكه ابو بكر بن سعد اتابك شده و اين وزير را بتهمت داشتن مكاتبات سرّى با سلطان محمد متهم و دستگير نمود و در قلعه اشكنوان كه بر بقاياى شهر استخر بنا شده و زندان حكومتى بود محبوسش گردانيد و در همانجا بفاصله پنج يا شش ماه در جمادى الاولى يا جمادى الاخراى سال ششصد و بيست و چهار هجرت برابر آوريل يا ژون سال هزار و دويست و بيست و هفت ميلادى (624 ه ق يا 1227 م) درگذشت و پيش از مرگ قصيدهاى عربى مشتمل بر يكصد و يازده بيت و محتوى بر گلهمندى از بدبختى خود به پسر خود تاج الدين املا كرده و همين قصيده موجب شهرت او شده است.
(اطلاعات متفرقه)
ابرش ابو مجاشع بن وليد-
قضاعى كلبى از خواصّ هشام بن عبد الملك بوده و تا عصر منصور دوانيقى متوفى در سال يكصد و پنجاه و هشت هجرت (158 ه قمرى) مىزيسته و با مسلمه نيز كه با هشام طريق مخاصمت مىپيموده مراوده داشته است. روزى هشام از او پرسيد با اين همه منافرت كه مابين من و مسلمه هست چهسان با هردومان معاشرت مىكنى ابرش بدين شعر تمثل نمود:
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 70