جنزى عمر بن عثمان بن حسين بن شعيب-

مكنّى بابو حفص، كه بشهر جنزه از بلاد مابين اران و آذربايجان نسبت دارد از پيشوايان نحو و ديگر فنون ادب خصوصا در شعر و نحو دستى توانا داشت بلكه علّامه عصر و يگانه زمان خود بشمار ميرفت، علاوه بر مراتب علميّه داراى مقام عمل و عابد و زاهد و كثير العبادة بود و در چهاردهم ربيع الثانى پانصد و پنجاهم هجرت (550 ه قمرى) در مرو وفات يافت.

(ص 62 ج 16 جم)

جنگى‌دوست محيى الدين عبد القادر بن ابى صالح-

بهمين عنوان نگارش خواهيم داد.

جنونى ذو فنون-

از شعارى قرن نهم هرات ميباشد كه بامير غياث الدين سلطان حسين ابن امير كبير فيروز منسوب و به هزليات و هجوگوئى مايل بود، نام و سال وفات و ديگر مشخّصاتش بدست نيامد جز اينكه ذوفنون لقب داشته و بجنونى تخلّص مى‌كرده است و از او است:

ايضا:

(ص 1842 ج 3 س و 215 سفينه)

جنيد بغدادى ابن محمد بن جنيد-

خزّاز، زجّاج، قواريرى، نهاوندىّ الاصل، بغدادىّ المولد و المنشاء و المدفن، ابو القاسم الكنية، از مشاهير عرفا و اكابر مشايخ صوفيّه ميباشد كه شيخ وقت و وحيد عصر و از رجال طريقت و ارباب حقيقت است، درميان عرفا معروف بجلالت بوده و گاهى بقطب اعظم، سيّد الطائفة، سلطان الطائفة، استاد الطريقة، قطب العلوم، تاج العارفين و تاج العرفاء موصوفش دارند،