نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 283
كه هفت اعضاى مردم روج محشر
دهد بر كردههاى خود گوائى
زنى بر عانه ميزد دست و مىگفت
بسا ژاژا كه ته آن روج خائى
نيز در سفينة الشعراء به بند از رازى نسبت داده است:
از مرگ حذر كردن، دو روز روا نيست
روزى كه قضا باشد و روزى كه قضا نيست
روزى كه قضا باشد، كوشش نكند سود
روزى كه قضا نيست در آن مرگ روا نيست
(ص 171 ج 1 مع و 20 سفينه)
بندنيجى
ابو بشر يمان بن ابى اليمان، شاعر، نحوى، كه در سال دويست تمام از هجرت در شهر بندنيج نامى از بلاد فرغانه نابينا زاييده شد، بسيار ثروتمند و از ملّاكين عجم بود، تمامى املاك و بساتين خود را كه از پدرش مانده بوده فروخته و هزينه علما و تحصيل علم كرد و در سال دويست و هشتاد و چهار از هجرت درگذشت. صاحب ترجمه ابن السكيت و ديگر علماى بصرى و كوفى آن عصر را ديده و كتاب التقفية و كتاب العروض و كتاب معانى الشعر، از تأليفات وى بوده و از اشعار او است:
انا اليمان بن ابى اليمان
اسعد من ابصرت فى العميان
تجدنى ابلغ من سحبان
فى العلم و الحكمة و البيان
ان تلقنى تلق عظيم الشأن
نيز از او است:
فديوان الضياع بفتح ضاد
و ديوان الخراج بغير جيم
اذا ولى ابن عيسى و ابن موسى
فما امر الانام بمستقيم
(ص 56 ج 2 جم و 122 ف)
بنده تبريزى ميرزا محمد رضى-
پسر ميرزا محمد شفيع، هردو خط نستعليق و شكسته را خوب مينوشت، و كتاب زينة التواريخ از او است، در سال هزار و دويست و بيست و دو از هجرت (1222 ه ق) درگذشت و بهرسه زبان عربى و پارسى و تركى اشعار خوب ميگفته و از او است:
گوئى سپهرى شد زمين، مهر و مه و اختر همه
يا روضه خلد برين لعل و در و گوهر همه
هر ماهى از وى بىكلف هر مهرى از وى در شرف
حوران در آن از هر طرف مهروى و مهپيكر همه
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 283