ي) استاد مطهري، مصباح و سبحاني با روي کرد قرآن، فلسفي و کلامي.
توضيح مطالب آن که، فارابي در آراء اهل المدينه الفاضله ضمن اشاره
بر ضرورت اجتماعي بودن انسان، انواع جامعه و مدينهها را توصيف مي کند و در
چرايي و چگونگي مدينهي فاضله و ارتباط آن با دين و نبي و امام، مطالب
مفيدي ارائه مي نمايد.
خواجه نصير الدين طوسي در فصل اول از مقالهي سوم اخلاق ناصري
دربارهي احتياج خلق به تمدن، سخن رانده است؛ هم چنين ابن خلدون در باب اول
از کتاب اول مقدمهي تاريخ و علامهي طباطبايي در جلد چهارم الميزان، به
مدني بودن انسان و نياز او به شريعت مطالبي را نگاشته اند.
شهيد مطهري در کتاب جامعه و تاريخ به چيستي جامعه، بالطبع يا
بالجبر بودنِ نياز انسان به جامعه، اصالت و اعتباري بودن جامعه، چيستي
تاريخ، اعتباري و بي اعتباري تاريخ، جبر و اختيار و عليت در جامعه، و تاريخ
و تحول و تطور تاريخ پرداخته است.
استاد مصباح نيز در کتاب جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن از مباحثي
چون: اصالت فرد يا جامعه، قانون مندي جامعه، تاثير جامعه در فرد، تاثير فرد
در جامعه، تفاوتها و تاثير آنها در زندگي اجتماعي، نهادهاي اجتماعي،
دگرگونيهاي اجتماعي، تعادل، بحران و انقلاب اجتماعي، رهبري و اوصاف آن،
ويژگي جامعهي آرماني و سنتهاي الهي در تدبير جوامع به تفصيل سخن گفته
است.
جامعه شناسي در قرآن و سنت
قرآن و سنت به مسائلي در حوزهي فلسفهي اجتماع و تاريخ پرداخته
است؛ ولي اين پردازش، ما را از مطالعهي علمي جامعه شناسي بينياز
نميکند. بدين معنا که عالمان علوم اجتماعي بايد همواره با مطالعهي ميداني
و آماري و تجربي پديدههاي اجتماعي در جامعهي خود، آسيبهاي اجتماعي و
روابط پديدههاي اجتماعي را کشف کنند. امروزه در جامعهي اسلامي ايران، با
بحرانها و ناهنجاريهاي فراوان اجتماعي روبهرو هستيم و بايد با تحقيقات
ميداني و تجربي به کشف و درمان آنها بپردازيم. ناهنجاريهايي چون: سن بالاي
ازدواج، بيکاري و معضلات اشتغال، اعتياد، طلاق، قاچاق، مصرف گرايي افراطي،
مطالبات حداکثري، سرقت، تنبلي و فرار از وظايف شغلي،