عجله، خواستن چيزي، و در جست و جوي امري بر آمدن است، پيش از آن که وقت آن فرا برسد.
البته عجله و سرعت مترادف نيستند؛ سرعت يعني تقدم بخشيدن به
چيزي که تقدم در آن جايز است و امر ممدوح و پسنديده اي است؛ ولي عجله،
عبارت است از مقدم داشتن چيزي که سزاوار تقدم نيست. قرآن کريم در آيات
گوناگوني انسان را به شتاب زدگي متصف مي کند و آن را [1] مورد مذمت قرار مي
دهد.
وَ يدعُ الاِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالخَيرِ وَ کَانَ الاِنسَانُ عَجُولاً[2]؛ انسان بدي ها را طلب مي کند، آن گونه که خوبي ها را، و انسان شتاب
زده است. شتاب زدگي يعني انسان بدون آشنايي و آگاهي کافي و تصديق صحيح نسبت
به مقدمات کاري به انجام آن بپردازد.
برخي از عوامل شتاب زدگي در قرآن و روايات:
1. ضعف علم و محدوديت فکري: قرآن کريم در دو داستان، محدوديت فکري
را عامل شتاب زدگي معرفي مي کند: يکي داستان آفرينش آدم (ع) است که در آن
از قضاوت عجولانهي فرشتگان خبر داده است. در اين داستان آمده است:
وَ اِذ قَالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَهِ اِنِّي جَاعِلٌ فِي
الاَرضِ خَلِيفَهً قَالُوا اتَجعَلُ فِيهَا مَن يفسِدُ فِيهَا وَ يسفِکُ
الدُّمَاءَ وَ نَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِکش وَ نُقََدِسُ لَکَ[3]؛
هنگامي که پروردگارت به فرشتگان فرمود: در زمين جانشيني قرار خواهم داد.
فرشتگان گفتند: آيا کسي را در زمين قرار مي دهي که در آن فساد مي کند و خون
مي ريزد و حال آن که ما سپاس و ستايش تو مي گوييم و تو را تقديس مي کنيم؟
خداوند سبحان در پاسخ به کلام فرشتگان فرمود: اني اعلم ما لا تعلمون
من چيزي را مي دانم که شما نمي دانيد. دومين داستان، قضيه ي حضرت موسي و
خضر (ع) است که [4] در آن آمده است که خضر دست به سه کار زد؛ هم کشي را
سوراخ کرد و هم نفس بي گناهي را به قتل رساند و هم ديوار دو طفل يتيم را در
شهري که به موسي و خضر (ع) عنايتي نداشتند آباد کرد. موسي در هر سه کار به