مانند طهارت، حيات طيبه، تزکيه و تهذيب، تقواي الهي، عدالت و غيره: وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّکَاهِ فَاعِلُونَ[1]؛ و آنان که زکات ميپردازند.
کَذلِکَ يبَينُ اللهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يتَّقُونَ[2]؛ اين گونه، خداوند آيات خود را براي مردم بيان ميکند، باشد که پروا پيشه کنند.
لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[3]؛ تا مردم به انصاف برخيزند.
قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا، وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا[4]؛ که هر کس آن را پاک گردانيد، قطعاً رستگار شد و هر که آلودهاش ساخت، قطعاً دريافت.
وَ امَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوَي، فَاِنَّ الْجَنَّهَ هِي الْمَاْوَي[5]؛ و اما کسي که از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس بازداشت، پس جايگاه او همان بهشت است.
4. قرب الهي:
ابان بن تغلب از امام باقر (ع) چنين نقل ميکند:
ان الله جل جلاله قال: ما يتقرّب الي عبد من عبادي بشيء
احبّ الي مما افترضت عليه و انّه ليتقرّب الي بالنافله حتي احبّه فاذا
احببتُه کنت سمعه الذي يسمع به و بصره الذي يبصر به و لسانه الذي ينطق به
ويده الذي يبطش بها ان دعاني احبته و ان سالني اعطيته[6]؛ خداوند-
جل جلاله- فرمود: هيچ يک از بندگانم به وسيلهي چيزي به من تقرب نميجويد،
تا اين که او را دوست ميدارم و آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او ميشوم
که به آن گوش ميشنود و چشم او ميشوم که به آن ميبيند و زبان وي ميشوم
که به آن سخن ميگويد و دست او ميشوم که به آن (اشيا را) برميگيرد؛ اگر
مرا بخواند، اجابتش ميکنم و اگر از من درخواست کند، به او اعطا ميکنم.