سخن از ماهيت انسان، اساسيترين مبناي نظامهاي تربيتي است؛
زيرا تا زماني که ابعاد و استعدادها و ويژگيهاي انسان شناخته نشود هيچ گاه
نميتوان از اصول و قواعد و بايد و نبايدهاي کلي آن نظام سخن گفت. البته
اهداف و روشها نيز از مباني نظام تربيتي متاثر ميشوند. جان لاک جانِ
انسان را لوح سفيد و نانوشته ميداند هابز او را گرگ معرفي ميکند و ژان
ژاک روسو او را طبيعت و سرشت نيکو ميخواند؛ هر يک از اين ديدگاهها نظام
تربيتي خاصي را تدوين ميکند؛ انسانشناسي اسلام نيز در نظام تربيتي او اثر
ميگذارد. در اين نوشتار انسانشناسي از ديدگاه اسلام را تبيين ميکنيم و
از بيان ديدگاههاي ساير مکاتب به جهت اطالهي کلام پرهيز مينماييم. فقط
بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که بدون شک علم و فلسفه در توسعه و
بالندگي مباني نظام تربيتي اسلام موثر است.
انسان از ديدگاه اسلام از ويژگي خاصي برخوردار است که او را از
ساير موجودات متمايز ساخته و به همين سبب خداوند در قرآن به تقديس و تمجيد
او پرداخته است. آياتي همچون: فتبارک الله احسن الخالقين[1]و فضلناهم علي کثير مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً[2]؛ بر برتري و اشرافيت انسان بر بسياري از موجودات دلالت ميکند و نيز
آيهي لقد کرمنا بني آدم به موهبتي همچون عقل اشاره دارد. البته قرآن کريم
در آيات گوناگوني نوع انسان و نيز افراد مشخصي را مذمت کرده است. آيات تبت يدا ابي لهب و تب[3] يا اذهب الي فرعون انه طغي[4] و نيز و امراته حماله الحطب اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخير منوعا[5] و نيز و اما الانسان اذا ما ابتلاه ربه فاکرمه و نعمه فيقول ربي اکرمن و اما اذا ما ابتلاه فقدر عليه رزقه فيقول ربي اهانن[5] بر طبيعت انساني دلالت دارند.
از آيات ياد شده ميتوان استنباط کرد که آدميان توان رشد و توسعه را تا عاليترين و
[1] مومنون: 14، آفرين باد بر خدا که بهترين آفرينندگان است.
[2] اسراء: 70 و آنها را بر بسياري از آفريدههاي خود برتري داديم.
[4] طه: 24، به سوي فرعون برو که او به سرکشي برخاسته است.
[5] معارج: 20- 21، چون صدمهاي به او رسد عجز و لابه کند، و چون خيري به او رسد بخل ورزد.
[6] فجر: 15- 16، اما انسان هنگامي که پروردگارش وي را ميآزمايد، و
عزيزش ميدارد و نعمت فراوان به او ميدهد، ميگويد: پروردگارم مرا گرامي
داشته است، و اما چون وي را ميآزمايد و روزياش را بر او تنگ ميگرداند،
ميگويد پروردگارم مرا خوار کرده است.