از آيات متعددي استفاده مي شود که انسانهاي فعلي از نسل آدم و حوا هستند؛ براي مثال: يا
اَيهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِي خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ
وَاحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً
کَثِيراً وَ نِسَاءً[1]؛ اي مردم در برابر خدا تقوا پيشه کنيد، کسي
که همهي شما انسانها را از يک نفس آفريد و از آن زوجش را آفريد و از آن
دو اين همه مردان و زنان در زمين پراکنده شدند.
يَا اَيهَا الْنَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَ
اُنثَي وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا اِنَّ
اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ اَتْقَاکُمْ اِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[2]؛ اي مردم ما شما را از يک زن و يک مرد آفريديم و شما را گروه گروه
پديد آورديم، تا از هم بازشناخته شويد. با کرامتترين انسانها نزد خداوند
باتقواترين آنهاست.
يَا بَنِي آدَمَ لاَيفْتِنَنَّکُمُ الشَّيطَانُ کَمَا اَخْرَجَ اَبَوَيکُم مِنَ الْجَنَّهِ[3]؛ اي فرزندان آدم، مبادا شيطان شما را بفريبد، چنان که پدر و مادرتان را از بهشت خارج ساخت.
و اما دربارهي پيدايش حضرت آدم، از زماني که فرضيهي تکامل داروين مطرح شد، ديدگاههاي متعددي عرضه شد:
دکتر سحابي در کتاب خلقت انسان بر اين اعتقاد است که ابتدا موجود
تک سلولي از خاک به وجود آمد، بعد کاملتر شد تا به حيوان کاملي مانند
ميمون بدل شد و سپس به صورت انسان نئاندرتال که فاقد عقل بود درآمد و در
نهايت با تکامل انسان نئاندرتال حضرت آدم به وجود آمد. وي براي اثبات مدعاي
خود به چند آيه استدلال ميکند:
إِنَّ مَثَلَ عِيسَي عِندَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَيکُونُ[4]؛ مثل عيسي در نزد خداوند، همچون آدم است که او را از خاک آفريد، سپس به او فرمود موجود باش.
وي ميگويد: با تشبيه عيسي به آدم اين مطلب استفاده ميشود که
همانگونه که عيسي مادر داشت، آدم نيز دست کم بايد مادري داشته باشد در
نتيجه از نسل موجود ديگري پديد آمده است.
اين استدلال ناتمام است؛ زيرا اولاً، قرآن حضرت عيسي را به آدم تشبيه کرده، نه