اشاره ميکند؛ در کتاب اخلاق ناصري، شريعت و قوانين الهي را در معيشت دنيوي
انسانها ضروري ميداند و با روش کلامي، به قاعدهي لطف تمسک ميکند، تا
دخالت پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) در امور دنيايي را ثابت کند؛ و در
برخي آثار کلامي روش کارکردي را به کار ميگيرد و فوايد و ثمراتي را براي
دين بيان ميکند. [1]
5-1-2. علامه حلي از متفکران مسلمان شيعي، قلمرو دين را در
عرصهي امور دنيوي و اخروي تبيين نموده است. وي اخبار قطعي بر ثواب و عقاب،
معرفي مصالح و مفاسد، تاکيد بر معارف عقليه، ارائهي تکاليف، کنترل قوهي
شهوت و غضب، بيان حسن و قبحها و منافع و ضررها و زوال تنازع ميان انسانها
در زندگي اجتماعي را در دايرهي دين دانسته است. در ضمن، به روش حکما در
باب نيازمندي انسان به دين در عرصهي اجتماعيات تمسک نموده و ضرورت بعثت
انبيا را ثابت کرده است.[2]
6-1-2. بزرگان ديگري چون محقق لاهيجي، فيض کاشاني، مولي نظر علي
طالقاني، مير سيد احمد علوي عاملي و سيد اسماعيل طبرسي نوري در کتابهاي
گوهر مراد، علم اليقين، کاشف الاسرار، کفايهالموحدين و غيره، با استفاده
از مباحث تکليف، ضرورت بعثت انبيا، امامت و مانند اينها، ديدگاه
جامعنگرانهاي در باب قلمرو دين ارائه نمودهاند، اما اين نگرش جامع به
معناي به حاشيه راندن عقل و تجربه نيست- هم چنان که گذشت.
2-2. متکلمان اهل سنت: اينان رويکردهاي مختلفي در مسئلهي قلمرو دين دارند.
غزالي بر روش و طريق اهل سنت تاکيد ميورزد و راه جمودگرايي و
حشويه و فلاسفه و غلات از متعزله را ناکام ميداند و در تبيين قلمرو دين
ميگويد: پيامبر اسلام نسبت به مصلحت دنيا و آخرت بندگان داناترين مردم به
شمار ميرود؛ و از طرف ديگر آگاهي به نفع و ضرر اخروي از طريق تجربه و عقل
حاصل نميشود؛ زيرا ابزار تجربه مشاهده است که از آن حقيقت قاصر است و
همچنين عقل از درک آن حقايق ناتوان است؛ پس تنها وسيلهي شناخت آن امور،
نور نبوت است. [3] غزالي، علوم را به عقلي و شرعي منشعب کرده و علوم شرعيه
را به مکتسبه و ضروريه و مکتسبه را به دنيويه و اخرويه تقسيم ميکند. علوم
عقليه عبارتاند از علومي که از طريق تقليد و سماع به دست
[1] نقد المحصل، صص 361- 364؛ کشف المراد، ص 271 و اخلاق ناصري، ص 41.
[2] نهج الحق و کشف الصدق، ص 164؛ مناهج اليقين، ص 216.