نام کتاب : ترجمه و شرح مصباح الشريعة نویسنده : گيلاني، عبدالرزاق جلد : 1 صفحه : 4
جميع صفات كمال، و منزّه است، از جميع صفات نقص.
«حمد» در لغت به معنى
ستودن مطلق است و در اصلاح، ستودن به زبان است كسى را به ازاى صفات كماليّه
اختياريّه، خواه آن صفات، متعدّى باشد، به غير، مثل «رحيم» و «كريم» و «رازق»، و
خواه متعدّى نباشد، مثل «وحدانيّت» و «وجوب ذاتى»، و «شكر» نيز در لغت ستودن مطلق
است، خواه به زبان و خواه به ساير جوارح و اعضا، امّا به ازاى نعمت و به شرط
تعدّى، پس «حمد» اخصّ است، از شكر به اعتبار مورد و اعمّ است به اعتبار متعلّق، و
«شكر» به عكس، نسبت ميان «حمد» و «مدح» به مذهب صاحب «كشّاف»، ترادف است، به مذهب
مشهور، عموم و خصوص مطلق، چرا كه بنا بر مشهور، اختيارى بودن «محمود عليه»، در حمد
معتبر است و در مدح معتبر نيست. اركان حمد، چهار است: «حامد و محمود و محمود إليه
و محمود له».
«حامد» كسى است كه حمد
مىكند، «محمود» كسى است كه او را حمد مىكنند، «محمود عليه» صفات كماليّه محمود
است، كه او را به سبب آن صفات حمد مىكنند، و «محمود له» صفاتى است كه محمود را به
آن صفات ستايش مىكنند، اگر «محمود عليه» و «محمود له» به سبيل اتّفاق يكى باشد،
مثل آنكه هر دو شجاعت باشد، مثلا. در اين صورت هر چند «محمود عليه» و «له»، متّحد
هستند به حسب ذات، امّا متعدّدند به حسب اعتبار، «اختصاص كلّ» افراد حمد، به جناب
احديّت چنان كه مفاد. «لام» جنس و استغراق «الحمد» است به مذهب اشاعره:
[كه كلّ افعال را خواه
خير و خواه شرّ، نسبت به جناب الهى مىدهند، واضح است.] امّا به مذهب معتزله: [كه
افعال عباد را مستند به ايشان مىدانند،] سبب اختصاص مدخليّت واجب تعالى است، در
اقدار و تمكين افعال ايشان، از اين جهت حمد ايشان نيز راجع به واجب مىشود، پس به
كلّ مذاهب، جميع محامد، «من اىّ حامد كان» منحصر است به ذات واجب الوجود.
الّذى نوّر قلوب
العارفين بذكره.
آنچنان خداوندى كه،
نورانى و مصفّا كرد دلهاى عارفان و شناسايان خود را، از تيرگى ظلمت غفلت، بسبب
بودن بياد خدا، در جميع حالات، چنان كه غفلت از خداوند عالم و ارتكاب فسوق و
مجالست و مصاحبت فسّاق، مورث ظلمت و قساوت دل است. ذكر خدا و به ياد او بودن و
ملازمت صلاح و صلحا و علما، موجب صفا و جلاى دل است و بحكم «الظّاهر عنوان الباطن»
صفاى باطن و تيرگى باطن، به ظاهر نيز سرايت مىكند، از اين جهت است كه از سيماى
علما و متهجّدين به مقتضاى كريمه: «سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ
السُّجُودِ» (فتح- 29)، نور و صفا مشاهده مىشود و از سيماى جهلا و فسّاق، كدورت و
ظلمت معاينه مىگردد و در روز قيامت
نام کتاب : ترجمه و شرح مصباح الشريعة نویسنده : گيلاني، عبدالرزاق جلد : 1 صفحه : 4