نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 35
و نيز احتمال تصادف در نحوه برخورد آن ها منتفي است ، زيرا نظم
تکويني با وجود خاص عيني همراه است و هرگز وجود عيني بدون مبدأ فاعلي پديد
نمي آيد ، بنابر اين ، درباره برهان نظم مي توان چنين گفت : نظم موجود است ؛
يعني جهان ( في الجمله ) منظوم است و هر منظوم ناظمي دارد ، پس جهان ناظم
دارد .
کيفيت تقرير استدلال آن است که بين نظم و ناظم داشتن تلازم عقلي
است و در کبراي برهان نظم ، احد المتلازمين براي ملازم ديگر ثابت مي شود و
نيز از علت به معلول پي برده مي شود ، زيرا حد وسط علت ثبوت حدّ اکبر براي
اصغر است ، نه از معلول به علت، چون پي بردن از معلول به علت اصلاً ممکن
نيست ، زيرا همان طور که در منطق بيان شد ، مقدمات برهان بايد يقيني باشد و
چيزي که داراي علت است ، فقط از راه علم به علت معلوم مي شود و هرگز با شک
در علت ، قطع به معلول ممکن نيست . پس چگونه ممکن است که معلول يقيني و
علت آن مشکوک و مجهول باشد ، آنگاه از معلول يقيني به علت مجهول و مشکوک پي
برده شود ، لذا صاحب نظران منطق اعلام داشتند که پي بردن از معلول به علت
محال است . امّا اينکه همواره با مشاهده اثر به موثر پي برده مي شود ، براي
آن است که آنچه مؤثر حقيقي است ، موجود مشخص و عيني است که با مشاهده اثر
معلوم نمي شود ، مگر با قرائن و شواهد ديگر که خارج از برهان است ، و آنچه
معلوم مي شود اين است که اين اثر مشهود مؤثري دارد ؛ مثلاً چنين گفته مي
شود : اين صفحه مکتوب است و هر مکتوب کاتبي دارد ، پس اين صفحه کاتبي دارد .
در اين قياس حد اوسط ( مکتوب ) و حد اکبر ( کاتبي دارد ) متلازم هم هستند
، نه علت و معلول ، چون حدّ اکبر « کاتب » نيست ، بلکه « کاتبي دارد » است
و اين دو عنوان متلازم يک ديگر اند که در کبرا يکي براي ديگري ثابت مي شود
.
نتيجه آنکه پي بردن از منظوم به ناظم ، نه همانگويانه است ( توتولوژي ) و نه
نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 35