نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 117
مکلّف به ايمان به آن باشد .
امام عليه السلام پس از اشاره به تالي فاسدي که انديشه آن زنديق به
همراه داشت ، در مقام استدلال مفهومي و اقامه برهان نسبت به اثبات خداوند
بر آمده و از طريق مصنوعاتي که به حواس ادراک مي شوند ، از صانعي که به حس
ادراک نمي شود ، سخن به ميان آورده و آن را کافي دانست .
پرسش از توحيد ، براي کساني که از دريافت شهودي و حضوري آن محروم
هستند ، سؤالي است که از هستي انسان بر مي خيزد و اين پرسش که به چيزي کمتر
از يقين آرام نمي گيرد ، به پاسخي نياز دارد که در تکوين حقيقت آدمي اثر و
ثمري بس عظيم دارد .
مبدأ و معاد حقايقي نيست که جاهلِ به آن را ضرري و آگاهِ به آن را نفعي نباشد ؛ « لايضر من جهله و لا ينفع من علمه
»[1]؛ بلکه اين دو حقايقي هستند که علم به آن ها نبأ و خبري عظيم است و
جهل به آن ها مي تواند خطري بس بزرگ را در پيش داشته باشد؛ يعني اگر احتمال
وقوع معاد نيز ضعيف باشد ، محتمل آن عظيم و بزرگ است و دفع عقاب محتمل از
احکام عقل عملي است .
اين حکم ، همان گونه که امام صادق عليه السلام در گفت و گو با «
عبد الکريم بن اَبي العوجاء » از آن استفاده مي کند ،[2]انسان را از مهمل و
بي معنا خواندن و گذر و گذار نسبت به آن يا انکار بي دليل باز داشته و به
تأمل و کاوش پيرامون آن وا مي دارد .
تلقينات سفسطي و نفي پيوند علم و ايمان
انساني که تحت تأثير تلقينات سفسطي و شکاکانه پيچيده و پنهان ، بلکه آشکار و