اين است كه خطر مى آورد . قرآن مى فرمايد كافر جز در غرور زندگى نمى كند :
ان الكافرون الا فى غرور
[15] . چون فقط در دنيايند , در قبالش اولياء الهى اند كه اصلا در دنيا
نيستند , گروه سوم كه متوسطين اند گاهى در دنيا هستند و گاهى به آخرت ميل
دارند . آن خيال و وهم دنيا مى شود . هر چه كه انسان را از خدا مشغول كند دنيا
است .
يك وقت كسى كه مامور مستغلات ملكى حضرت امير سلام الله عليه بود , به
حضرت
عرض كرد كسى از شما چيزى خواست , گفت من نيازمندم و مقروضم , شما فرموديد به
او هزار واحد بدهيد , اما بيان نفرموديد هزار واحد طلا يا نقره . فرمود :
كلا هما عندى حجر اعطه انفعهما بحاله
[16] . هر دو پيش على سنگ است طلا يك سنگ زرد و نقره هم يك سنگ سفيد
است . طلا و نقره جزء گياهان كه نيستند , جزء جمادات اند . و به اصطلاح از
احجار كريمه اند فرمود : براى من بى تفاوت است . اما هر چه كه به حال او نافع
تر است و مشكلش را حل مى كند به او بده .
خلاصه آنكه : اينها طورى زندگى كرده اند كه دشمن درباره آنها احتمال طمع نمى ده
نمى دهند , چون فهميدند دنيا جيفه و مردار است . در جريان عقيل مى فرمايد [17]
از من وامى خواست و به او ندادم . آنگاه فرمود من شب ديدم كسى آمده است
منزل
كنار لباسش يك بسته اى است , به او گفتم اين بسته اى را كه آورده اى اگر به
مقصد زكوة و صدقه و امثال اين ها است كه بر ما حلال نيست . اگر يكى از اينها
است كه بايد به بيت المال داد , نه به من . آن هم در روز
[16] الذهب و الفضة حجران ممسوخان فمن احبهما كان معهما .
تفسير نورالثقلين , ج 1 , ص 267 .
و نساله اعرابى شيئا فامر له بالف . فقال الوكيل : من ذهب او فضة ؟ فقال :
كلاهما عندى حجران فاعط الاعرابى انفعهما له .
بحار الانوار , ج 41 , ص 32 .
[17] و اعجب من ذلك طارق طرقنا قدلك بملوفة فى وعائها و معجونة شنئتها , كانما
عجنت بريق حية اوقيئها . فقلت : اصلة ام زكاة ام صدقه ؟ محرم علينا اهل
البيت . فقال : لاذا و لا ذاك و لكنها هدية فقلت : هبلتك الهبول , اعن دين
الله اتيتنى لتخذ عنى ؟ امختبط ام ذوجنة ام تهجر ؟
واقعه مربوط به شخصى بنام اشعث ابن قيس است . نهج البلاغه , خطبه 215 .