چه چيزى باعث مى شود كه ما خدا را نشناسيم با اين كه او
نور السموات و الارض
است [24] ؟ اين گرد و غبار خود ما است كه نمى گذارد ما خدا را ببينيم
وگرنه او كه نقاب و پرده ندارد كه : غبار ره بنشان تا نظر توانى كرد [25] .
ما براى اين كه ببينيم آيا خدا را مى شناسيم يا نه , اين بيان از امام صادق سلام
الله عليه مى تواند راهگشا باشد . فرمود : اگر شما خواستيد دعاى شما مستجاب
بشود , از آنچه كه پيش غير خدا است نااميد بشويد .
قال ابوعبدالله جعفر بن محمد عليهما السلام
اذا اراد احدكم ان لا يسال الله تعالى شيئا الا اعطاه فليياس من الناس كلهم و
لا يكون رجاء الا من عندالله عزوجل فاذا علم الله عزوجل ذلك من قلبه لم يسئل شيئا
الا اعطاه فحاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا فان فى القيامة خمسين موقفا . كل موقف
مثل الف سنة مما تعدون ثم تلى هذه الايه : يوم كان مقداره خمسين الف سنة
[26] .
اگر كسى خواست طورى مسئلت كند كه هر چه از خدا خواست خدا عطا فرمايد , از
همه نااميد باشد . چطور انسان وقتى غرق شد ديگر به جائى تكيه ندارد . آنگاه
( دعوا الله مخلصين له الدين)
همان حال را هم در جريان عادى داشته باشد . فرمود : از همه مردم نااميد بشويد
تا خدا به سؤال شما پاسخ بدهد . از خودمان , از كارمان , از قدرت و مقاممان
قطع علاقه كنيم و بعد مسئلت كنيم . ياس از غير خدا و اميد به خدا زمينه استجابت
دعاء را فراهم مى كند و وقتى خدا از قلب او اين معنا را آگاه شد كه او به خدا
اميد دارد و از غير خدا نااميد است ,
تو كز سراى طبيعت نمى روى بيرون *** كجا به كوى طبيعت گذر توانى كرد
جمال يار ندارد نقاب و پرده ولى *** غبار ره بنشان تا نظر توانى كرد
دلا ز نور هدايت گر آگهى يابى *** چو شمع خنده زنان ترك سر توانى كرد
ديوان حافظ شيرازى
[26]قال الصادق عليه السلام
اذا اراد احدكم ان لا يسال الله شيئا الا اعطاه فليياس من الناس كلهم و لا يكون
له رجاء الا من عندالله عزوجل فاذا علم الله عزوجل ذلك من قلبه لم يسال الله
شيا الا اعطاه .
بحار , ج 75 , ص 107 , ج 93 , ص 314 .