است . عبادت براى آن است كه انسان را سبكبار كند :
تخففوا تلحقوا
. [11] هر شب اميرالمؤمنين سلام الله عليه برنامه اى در مسجد بعد از نماز
عشاء
داشتند . روز تازيانه در دست داشتند و وارد بازار مى شدند , سخنرانى مى كردند ,
مردم را به فقه فرا مى خواندند كه عالم به احكام بشوند تا كسى گران نفروشد ,
احتكار نكند , ربا نگيرد , كم ندهد , مشكلاتى فراهم نكند . وقتى حضرت با
تازيانه وارد چهار سوق كوفه مى شد همه دست از كار مى كشيدند و مى گفتند على بن
ابيطالب آمد . بعد مى گفتند سمعا و طاعة . در روز با تازيانه در بازار فرمان
صادر مى كرد . شب بعد از نماز عشاء با صداى رسا , هنوز نمازگزاران از مسجد
بيرون نرفته اند , مى فرمود :
تجهزوا رحمكم الله [12] . بارها را ببنديد فردا مى خواهيم حركت كنيم . چون مؤمن بايد اين چنين
باشد . اگر فردا را به حساب عمر خود بياورد حق مرگ را اداء نكرده است . تا
امروز جزء عمر ما بود , فردا را موظف نيستيم را به حساب عمر خود بياوريم كه
كار را به پس فردا حواله بدهيم , لذا هر شب مى فرمود
( تجهزوا رحمكم الله ) .
آن دستور شبانه و اين فرمان روز در عين حال كه تلاش و كوشش اين بود كه قلمرو
حكومتش را به بيگانه نيازمند نكند , مع ذلك مى فرمود خود را سبكبار كنيد و دل
به چيزى نبنديد . اگر انسان دل به چيزى نبست احساس مى كند كه سبك است .
سر عبادت اين است كه انسان را چون فرشته سبكبال مى كند . و ما اگر خواستيم
ببينيم آيا به سر روزه , به سر جهاد , به سر حج رسيديم , ببينيم آيا سبكبال
شديم يا خير . اين معنا را در خود ديدن سخت نيست . قرآن كريم به ما آموخت ,
فرمود :
يا ايها الذين آمنوا عليكم [13] انفسكم [14] . مؤمنين مواظب جانتان باشيد . از جانتان جدا نشويد , گاهى انسان خودش
را گم مى كند و نمى داند كه گم كرده است . على عليه السلام فرمود :
عجبت لمن ينشد ضالته