درباره انسانها وسوسه مى كند . اين وسوسه شيطان نعمت و رحمت است , چون هر كس
به جائى رسيد در اثر مبارزه با وسوسه در ميدان جهاد اكبر بود كه پيروز شد . اگر
وسوسه نباشد و راه براى گناه باز نباشد , راه اطاعت يكطرفه است و اطاعت ضرورى
مى شود و اگر اطاعت ضرورى شد ديگر جا براى ضرورت وحى و رسالت و تكليف و دين
نخواهد بود . عالمى كه در آن گناه نيست آن عالم عالم دين و تكليف و امر و نهى
و امثال ذلك نيست . شيطان در حد يك وسوسه ماموريت دارد كه پارس كند , آنكه
آشنا است اعتناء به اين پارس نمى كند , راه را طى مى كند , به مقصد مى رسد , آن
كه بيگانه است بيراهه مى رود و به دام شيطان مى افتد , شيطان اين پارس را به
گزيدن تبديل مى كند و از آن به بعد مى گزد . شيطان در تحت ولايت خداى سبحان است
, بدون اذن خدا كارى نمى كند و در قيامت صريحا مى گويد(
ما انا بمصرخكم و لا انتم بمصرخى
) . [12] نه من امروز به داد شما مى رسم و نه شما به داد من مى رسيد . من بر
شما
مسلط نبودم فقط شما را دعوت كردم , خودتان آمديد . شما را به فريب وعده دادم
, شما فريب خورديد : ان الله وعدكم و عد الحق و وعدتكم فاخلفتكم . خدا وعده حق
داد و من وعده فريب , شما وعده حق خدا را نپذيرفتيد و وعده آميخته به فريب من
را پذيرفتيد , پس من سلطه اى بر شما ندارم .
اگر كسى وعده الهى را عمدا پشت سر گذاشت و به دنبال فريب شيطان رفت , خداى
سبحان به او مهلت مى دهد . اگر از اين مهلت استفاده نكرد , از آن به بعد شيطان
را بر او مسلط مى كند و لذا بعنوان يك كيفر فرمود :
انا ارسلنا الشياطين على الكافرين توزهم ازا
[13] . ما شيطانها را بر كفار مسلط كرديم كه آنها را مى جنبانند . و از راه
بيرون مى برد كفار در تحت ولايت شيطانها هستند :
انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لا يؤمنون
[14] . آنها كه مؤمن نيستند در تحت ولايت شيطان اند و