است . كليد تمام سماوات و ارض بدست خدا است :
له مقاليد السموات و الارض
[8] . بخواهيد درب هاى بهشت به روى شما بسته نشود .
رحمت خدا همواره بيش از غضب او است , وقتى خدا از ربوبيتش نام مى برد ,
از نحوه تدبير خود سخن مى گويد , طرزى سخن مى گويد كه نشانه رحمت از سخن گفتن
خدا پيدا است . اما اين كليد دنده دارد و دو جور مى شود او را حركت داد : به
يك سمت مى شود( مفتاح) و مخزن را باز مى كند , و اگر به سمت ديگر حركت
دادى , مى شود( مغلاق) و درب مخزن را مى بندند . اين كليد هم مفتاح است هم
مغلاق , هم ابزار باز كردن است و هم وسيله بستن . خدا , هم مى بندد هم مى گشايد
. اما نفرمود( و عنده مغاليق الغيب) يعنى پيش خدا بستن ها و ابزار و بستن
غيب است , فرمود(
و عنده مفاتيح الغيب
) [9] . كليدهاى غيب , كه درب غيب را باز مى كند , بدست خدا است . يعنى
آنچه بدست خدا است مفتاح است , نه مغلاق , باز كردن در اختيار او است , بستن
بوسيله بدرفتارى خود انسان است . او درب رحمت را به روى كسى نمى بندد و
همواره مفتاح بدست او است كه مى گشايد . بكوشيد كه اين مفتاح , مغلاق نشود .
بكوشيد كه اين باز شدن بصورت بستن در نيايد . شمائيد كه مى بنديد وگرنه آنچه
پيش خدا است همواره سعى مى كند كه كليد را به سمت باز شدن حركت بدهد كه در
باز بشود . باز كردن هاى درب غيب و مخزن بدست او است با اينكه كليد هم
مفتاح است هم مغلاق . اما از اين تدبير و ربوبيت حق به مفاتيح تعبير كردن
نشانه آن است كه همواره او دائم الفيض على البريه است . كارى نكنيم كه اين
درب بسته بشود زيرا او مرتب فيض مى رساند و از اين طرف انسان است كه بايد
فيض بگيرد نه آن كه فيض نيايد . در همان فرصتى كه انسان از فيض محروم است ,
ديگرى از فيض برخوردار است , معلوم مى شود او دائم الفيض على البريه است .
بايد از اين طرف انسان آماده باشد و بگيرد وگرنه خودش مى بندد . قلب را انسان
خود مى بندد , لذا