بس است . اما آن نيتى كه باطن عمل به او بسته است و از عمل بالاتر است
انبعات روحى است كه روح پرواز مى كند , آن را نيتى مى گويند كه افضل از عمل
است . گفتند خداى سبحان را با نيت مسئلت كنيد . اگر انسان قرآن مى خواند كه
تلاوت قرآن عبادت است اگر متكلم را در اين كلامش مشاهده كرد , به سر تلاوت
رسيده است . اگر معبود را در عبادت هايش با جان مشاهده كرد , به سر عبادت
رسيده است .
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود :
فتجلى لهم سبحانه فى كتابه من غير ان يكونوا رآوه
[6] . يعنى خداى تعالى در اين كتاب براى بندگانش تجلى كرد و اينها كتاب
خدا را مى نگرند و مى خوانند , اما خدا را نمى بينند .
پس تلاوت يكى سرى دارد كه مشاهده متكلم است . در اين كلام يك حكم و ادبى هم
دارد كه انسان چگونه اين حروف را از مخارج اداء كند , كى وقف و كجا وصل كند .
اينها جزء احكام و آداب تلاوت است . اما سر تلاوت قرآن اين است كه انسان خدا
را مشاهده كند . پس انسان مى تواند طرزى قرآن بخواند كه متكلم را مشاهده كند .
طرزى عبادت كند كه معبود را مشاهده كند . و مرحله نازله مشاهده معبود آن است
كه در صحنه ضمير و قلب عابد چيزى جز علاقه به معبود نباشد . انسان مى تواند بخوبى
تشخيص بدهد كه آيا در قلبش چيزى جز خدا هست يا خير .
امام سجاد سلام الله عليه فرمود :
لو مات من بين المشرق و المغرب لما استوحشت بعد ان يكون القرآن معى
[7] . اگر همه مردمى كه بين مشرق و مغرب عالم سير مى كنند از بين بروند و
كسى روى زمين نباشد و من تنها باشم اگر قرآن با من باشد هرگز احساس وحشت
نمى كنم .
و كان عليه السلام
اذا قرء مالك يوم الدين يكررها حتى كاد ان يموت
([ . [8] مالك يوم الدين
]( را وقت قرائت آنقدر تكرار مى كردند كه