چيزى بيشتر علاقه مند هستيد . شب و روز دلتان نگران چيست . به اينكه شما مطرح
بشويد , يا به اين كه دين خدا بدست تان احياء بشود , چه ما مطرح شديم چه نشديم
. اگر خواستيم ضمن اينكه ما مطرح مى شويم دين خدا بدست ما مطرح و احياء بشود در
حقيقت خواسته ايم خودمان را مطرح كنيم اين شرك مى شود . اگر در قلب ما جز
رضاى حق و احياء دين او چيز ديگر نبود اين قلب طاهر است . رسول خدا در خطبه
شعبانيه دستور فرمود كه :
فاسئلوا الله ربكم بنيات صادقه و قلوب طاهرة
, در اين بيان هم امام صادق سلام الله عليه به ما دستور مى دهند :
فاسئلوه ما شئتم ,
هر چه خواستيد مسئلت كنيد .
امام مجتبى حسن بن على عليه السلام فرمود [8] : اگر كسى مواظب قلبش باشد كه
هواجس و خاطراتى كه مورد رضاى خدا نيست , در آن خطور نكند , من ضامنم كه او
مستجاب الدعوة باشد و دعاهاى او مستجاب بشود :
و انا الضامن لمن لم يهجس فى قلبه الا الرضا بما قضى الله ان يدعو الله
فيستجاب له
. عمده آن است كه انسان خودش را نخواهد .
گفتم كه كى ببخشى بر جان ناتوانم *** گفت آن زمان كه نبود جان در ميانه حائل
گفتم خدايا كى به من مى دهى ؟ گفت آن وقت كه تو نباشى . تا من مطرح است
انسان
فيض نمى برد . اگر اين چنين شد انسان راحت است وگرنه هميشه در زحمت است .
در درجه اول از دست خودش خسته است , بعد از ديگران هميشه در عذاب اليم است
. مگر اين نفس انسان را رها مى كند .
در نجف از امام خمينى دام ظله اجازه مى خواستند كه رساله ايشان را به اردو
ترجمه كنند تا براى پاكستان بفرستند . فرمودند : مگر آنجا رساله نيست ؟ گفتند
چرا رساله بعضى از مراجع هست . فرمودند : بس است ديگر .
اگر انسان اين جور شد خدا او را يارى مى كند . لذا دوست و دشمن فهميدند كه او
براى خدا كار مى كند . هر كسى اين چنين باشد خدا هم بدون